دیوید بوردول: «درباره الی» یک شاهکار است

حقیقتش را بخواهید این روزها حسابی فعال بوده ام و از همان هفته اول جشنواره فیلم آرت هم فیلم های زیادی دیدم و به آرشیوم اضافه کردم. حتی فیلم نگهبان را با آن همه سر و صدایی که به راه انداخته بود، دیدم. اما امروز به من اجازه بدهید درباره فیلمی صحبت کنم که هفته پیش در فیلم آرت دیدم. فیلمی که به شدت درگیرش شدم...
فیلمی که موقع نمایش در فیلم آرت به قدر کافی به آن اهمیت داده نشده بود، و از همه فیلم های دیگر لذت بخش تر و ارضاکننده تر بود. بهترین و محبوب ترین فیلمی که من امسال تا به این جا دیده ام، درباره الی است. فیلمی که اصغر فرهادی کارگردانی اش را برعهده داشته و برنده جایزه خرس نقره ای برلین هم شد. نمی توانم درباره آن خیلی صحبت کنم مگر این که خیلی حاشیه بروم و توضیح بدهم. مانند بسیاری از فیلم های ایرانی این فیلم هم به شدت بر پایه تعلیق استوار است. تعلیقی که گاهی برمبنای موقعیت است (برای این شخصیت چه اتفاقی خواهد افتاد؟) و گاهی هم تعلیق روانی است (این شخصیت ها چه چیزی را از یکدیگر مخفی می کنند؟). شروع فیلم به نوعی تحت تاثیر اریک رومر است و بعد به سمت چیزی تلخ تر و دردناک تر می رود. حتی کمی هم حال و هوای شومی دارد چیزی در مایه های آثار پاتریشیا های اسمیت.×
درست زمانی که دارید قصه را عمیقا و کاملا با همه وجودتان احساس می کنید و با آن همراه می شوید، فیلم به نرمی سوالات غیرمعمول اخلاقی را هم مطرح می کند. به غرور و شرف مردانه اشاره می کند، و به این که چه طور ممکن است یک خنده از سر بی فکری احساسات یک نفر را جریحه دار کند، تا جایی که باعث نگرانی مان شود که نکند ما مسئول سرنوشت محتوم دیگران باشیم. نمی توانم فیلم دیگری را به یاد بیاورم که انقدر عمیق به خطرات دروغ گفتن برای تخفیف غم و اندوه کسی پرداخته باشد. اما دیگر چیزی نمی گویم: هر چه قبل از دیدن این فیلم درباره اش کمتر بدانید، بهتر است. درباره الی شایستگی یک پخش جهانی فوری را دارد.

×[پاتریشیا های اسمیت، نویسنده مشهور داستان‌های جنایی؛ از جمله بیگانگان در ترن و معمای آقای ریپلی]

مصاحبه مجله ایران دخت

آرش نصیری:  پسر خوب خانواده حسینی،خیلی زود عاشق شد و ازدواج کرد،از طریق تئاتر دانشجویی با تعدادی جوان بازیگر طنز،یک گروه تشکیل دادند اما او آنقدر طناز نبود که در آن سبک و سیاق دوام بیارد و آنقدر خوب و درست حرف می زد که در همان گروه گوینده شود و خیلی زود هم به رادیو و بعد برنامه <<اکسیژن>> تلویزیون راه پیدا کند و آن وقت بینندگان یک جوان خوش سیمای خوش سر و زبان پر انرژی دیدند که انگار آن جا هم برای تمام انرژی اش پاسخی پیدا نکرده است.اجرا را رها کرد و<<پلیس جوان>> شد و بعد در <<تب سرد>> بیشتر گل کرد و بعدتر در <<واکنش پنجم>> نشان داد <<بازیگری>> را هدف گرفته است.پله های بعدی را هم به سرعت طی کرد و سال 87 شد سال رویایی اش،تازه نمایش سریال<<مدار صفر درجه>> تمام شده بود که در پر سر و صداترین تئاتر سال،کرگدن بازی کرد و نقش اول مرد بهترین فیلم سال<<درباره الی>> شد که برای کارگردانش اصغر فرهادی جایزه بهترین کارگردانی جشنواره برلین را به ارمغان آورد و در <<سوپراستار>> خانم تهمینه میلانی سوپراستار شد و در شبی که برنامه ای ضبط شده از او،از تلویزیون پخش می شد که دوباره مجری اش شده بود،سیمرغ جشنواره روی شانه اش نشست.جوان تشنه ای که خیلی زود شده بود مرد خانه،مسیر رو به رشد بازیگری و مرد خانه بودن را همزمان پیمود بدون آنکه خود را به هر دلیل در مسیر غیر از آنچه در نظر گرفته بود بغلتد.

حالا سر همان برنامه ای که او را دوباره در جایگاه مجری نشانده است،رو به روی یک پیر عرصه بازیگری نشسته است،برنامه تمام می شود و همراه پیشکسوتش از لوکیشن برنامه بیرون می آید تا در را برایش باز کند و بعد از 2 ساعت از نیمه شب گذشته،رو به روی ما بنشیند و گفت و گوی ما شکل بگیرد.

   اتفاق جالبی در حوزه کاری شما افتاد.با اجرا در برنامه اکسیژن تلویزیون مطرح شدید و کم کم به سراغ بازیگری رفتید و پیشرفت قابل ملاحظه ای داشتید و نقش <<سوپراستار>> را بازی کردید و به خاطرش برنده سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره شدید در حالی که همان شب،تلویزیون داشت برنامه <<آبی شو>> را پخش می کرد که مجری اش بودید.یعنی با مجری گری پرانتز کار حرفه ای شما باز شد و حالا پرانتز بسته با مجری بودن و البته سیمرغ.

زمانی که محقق شد من خدمت دوستانم در برنامه <<آبی شو>> باشم،اصلاً نمی دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد.این تعهدی بود که از قبل داشتم و باید انجام می شد.بله،من شروع فعالیت کاری ام را مرهون حضور در اجرای آن برنامه تلویزیونی هستم هرچند قاعدتاً از این به بعد بیشتر به مقوله بازیگری خواهم پرداخت تا بتوانم مسیرم را بهتر ادامه بدهم.برای اینکه اجرا را قطعاً کمرنگ تر خواهیم داشت.این اتفاق که شما می گویید تصادفی بود.

   ولی قبول کنید که تصادف عجیبی است.شما جزو بازیگرانی هستید که کارشان فکر شده است و متعهدانه به کارتان نگاه می کنید و جالب است که وقتی خیلی مورد توجه بودید و مهمترین جایزه سینمایی ایران را می گرفتید همان شب آن برنامه از شما داشت پخش می شد.

به نظر من وقتی جایزه ای مثل سیمرغ اتفاق می افتد،یعنی یک مقطعی است که باید ایستاد و به گذشته نگاه کرد و مروری داشت بر اینکه به قول معروف <<ز کجا آمده ام،آمدنم بهر چه بود>>. برای این موضوع من می توانستم در خانه بنشینم و به آن فکر کنم ولی آلان در قالب یک برنامه تلویزیونی و در گفت و گو با همکارانم،پیشکسوتان و کسانی که با تجربه تر از من هستند داریم مرور می کنیم و در این گفت و گو و مرور خیلی چیزها برایم یادآوری می شود.تازه یادم می آمد که چه جوری این مسیر را آمده ام و چه جوری باید ادامه اش بدهم.دارم به تعاریفی دست پیدا می کنم که می تواند کمکم کند.به هر حال خدا را شکر.من از روند کاری ام که تا حالا برایم پیش آمده راضی بودم.شما لطف دارید و می گویید هوشمندانه کار کردم.سعی می کنم هوشمندانه ادامه بدهم.

   برای <<از کجا آمده ام>> هم مشکل نداشتید.به هر حال شما از اجرا آمدید.

(خنده) اجرا هم بخشی بود از آمدن ما.بخش دیگرش از تئاترهای دانشجویی و کلاس های استاد سمندریان آغاز شد.اجرای من در تلویزیون،آمدن من به سیاق حرفه ای بود.

   گفتید که قراردادتان را برای اجرای اخیر،قبل از گرفتن<<سیمرغ>> بسته بودید.یعنی اگر این اتفاق قبل از آن می افتاد،اجرا نمی کردید؟

نه.قرار داد نمی بستم.

   چرا؟ شما به هر حال بازیگر مطرحی شده بودی.سیمرغ می گرفتی یا نمی گرفتی چه چیزی را عوض می کرد؟

از الان به بعد حساسیتم یک مقدار اضافه می شود و کارهایم طبیعتاً باید استراتژیک تر باشد.اگر بعد از سیمرغ بود و به من پیشنهاد می شد که بیایم یک برنامه تلویزیونی را اجرا کنم قطعاً این کار را نمی کردم.اما اتفاق سیمرغ در دل این برنامه اتفاق افتاد و من آن را از قبل پذیرفته بودم و متعهد بودم به آن.

   اگر این دو گونه جلو دوربین قرار گرفتن،یعنی اجرا و بازیگری را با هم مقایسه کنیم،دو طرف این قضیه هستند که با هم فرق های اساسی دارند.شما در اجرا به دوربین نگاه می کنید در حالی که در بازیگری باید نهایت سعی خود را بکنید که نگاهتان به دوربین نیفتد.در اجرا باید خیلی رسمی و شیک باشید در حالی که در بازیگری باید همان طوری باشید که نقش به آن احتیاج دارد.تصور من این بود که شما در روند رسیدتان به این جایگاه در بازیگری تلاش زیادی کردید تا از آن حالت در اجرا فاصله بگیرید.وقتی دوباره به آن بر می گردید به این روند لطمه نمی زند؟

بله.ممکن است یک مقدار غیر اصولی به نظر آید و طبیعتاً هم باید این طور نباشد.ولی من روند کاری متفاوتی داشتم و به هر حال به بخشی از گذشته کاری خودم مدیون و مرهونم.تا قبل از این اتفاق خجسته و فرخنده ای که برایم افتاد،همه چیز می توانست جنبه امتحان کردن داشته باشد،الان البته خیلی زیاد تغییر نکرده اما جا برای انتخاب سخت تر شده.از الان باید تکلیف روشن تری به کار خودم ادامه بدهم و قطعاً هم این کار را خواهم کرد.

   آیا این را نقطه عطفی در کارتان می دانید یا اینکه در قبال کسانی که به شما جایزه دادند احساس مسئولیت می کنید؟

به هر حال هر مسئولیتی که به آدم داده می شود،آدم باید سعی کند که خوب انجامش بدهد.من تا الان هم تلاشم این بوده که بتوانم مسئولیت هایم را به خوبی انجام بدهم.شاید نتوانم احساسی که دارم و دلایلی را که برای کارهایم دارم را توضیح بدهم.به درست یا غلط بودن آن هم کاری ندارم.یک دوره ای بود که دلم می خواست این کار را انجام بدهم،شرایطی مهیا شد که این کار را بکنم،دینی بود که باید ادا می شد و بعد از اینکه تمام شود قطعاً تصمیم دیگری خواهم گرفت.

   یک نکته خاص دیگر هم در مورد شما وجود دارد.شما خیلی زود ازدواج کرده بودید و حتی همان موقع که در سن بیست و چند سالگی مجری آیتم های طنز یا برنامه های جوانانه تلویزیون بودید مجبور بودید که به این قضیه حرفه ای نگاه  کنید.بعد از آنکه بازیگر شدید هم همین طور چون بر خلاف خیلی هایی که در این کار با فراغ بال بیشتر فقط به دنبال موفقیت هستند،مسئولیت یک خانواده را داشتید و بنابراین حتماً باید کار می کردید.با این حال اینطور نبود که هر کاری را که به شما پیشنهاد می شود بپذیرد.انگار عزمت را بر چیزی جزم کرده بودی؟

من به این کار به شکل بلند مدت فکر می کردم.دلم نمی خواست که به خاطر پول خیلی کارها را بکنم.این روند یک روند آهسته و پیوسته است و شتاب و عجله بر نمی دارد.من فکر می کنم برای رسیدن  به بلوغ بازیگری هنوز حداقل ده سال راه دارم و اگر عمری داشته باشم حداقل 10 سال کار کنم.الان 35سال دارم و شاید در45 سالگی آن اتفاق برایم بیفتد. شاید.

   این سن و سال را به خاطر روندی که در روند ستاره شدن بازیگران مرد در سینمای ما می افتد می گویید؟ به هر حال اگر بخواهیم چند بازیگر برجسته را در سینمای ما مثال بزنیم که از نسل قبل از شما هستند،مرحوم خسرو شکیبایی،پرویز پرستویی و رضا کیانیان هستند که همه آن ها در حدود 45_40 سالگی ستاره شدند.این را به خاطر این مسئله می گویید یا اینکه فکر می کنید این روند همیشه همین است؟

اگر شما سعی کنید یک زندگی نرمال را طی کنید،در هر دهه ای از زندگی شما اتفاقات جالبی برای شما می افتد و نگاه شما به زندگی دچار تغییر و تحولاتی می شود.برای یک مرد این بلوغ در زندگیش از 40 سالگی به بعد اتفاق می افتد و شاید بتوان گفت که نظر و دیدگاهش آن موقع نسبت به زندگی و جهان اطرافش و معانی زندگی و اهدافی که برایش مهم است بلوغ پیدا می کند.آن موقع است که یک مرد آماده پذیرش مسوولیت های سخت تر می شود.به نظر آنچه که تاکنون بوده،مقدماتی بوده برای دوره ای که البته ممکن است هیچ وقت پیش نیاید ولی اگر پیش آمد سعی می کنم از آن درست استفاده کنم.

   اکثر بازیگرانی که توانستند این روند را طی کنند چهره های خوبی داشتند اما معمولاً به صورت مطلق زیبا نبودند.حتی ال پاچینو و رابرت دنیرو هم جزو بازیگرانی خیلی زیبا محسوب نمی شدند.در ایران هم معمولاً آنطور بوده و به آن سه بزرگواری که عرض کردم می توانیم بازیگران نسل های قبل نسل های قبل تر را هم اضافه کنیم و مثلاً عزت الله انتظامی را مثال بزنیم که چهره هایی خوب ولی معمولی داشتند.

به نظرم مهمتر از خوشگل بودن یا نبودن اهمیت دارد.کسانی که نام بردید آدم های دلنشینی هستند روح اگر زیبا باشد،جسم زیبا در چهره هم تآثیر خودش را نشان می دهد.در بازیگرانی که نام بردید چیزی به نام <<آن>> وجود دارد.چیزی به اسم لحظه <<لحظه تآثیر گذاری>>.چهره زیبا و جذاب داشتن نه اینکه اهمیت نداشته باشد،اما درصد بالایی را به خودش اختصاص نمی دهد.

   اینها را گفتم که به این برسم که اگر چهره یک بازیگر در جوانی خیلی خیلی زیبا باشد شاید آن چهره مانع آن شود که به پختگی بعد از 40 سالگی برسد.این نوع از بازیگر ها معمولاً نمی توانند آن روند رو به رو رشد یادگیری را ادامه بدهند.معمولاً یا می روند به سمت کلیشه یا یک جور سینمای تجاری و بنابراین رشدشان متوقف می شود.قبول دارید؟

در واقع این بستگی به استفاده خود آدم دارد.اگر درست از آن استفاده نکند،همان چهره زیبا مانعش می شود.ولی اگر احساس کند که این امتیاز ویژه ای است که او از آن برخوردار است اما تمام ماجرا نیست قضیه فرق می کند.کما اینکه این امتیاز ویژه ممکن است وجود نداشته باشد ولی یک بازیگر بتواند جزو محبوب ترین بازیگران زمان خودش باشد.اگر این امتیاز وجود دارد باید به زیور هنر آراسته شود تا محصول،یک محصول قابل توجه و دوست داشتنی باشد.

   البته چون این مثال را زدم سوء تفاهم نشود شما از هردوی این امکانات برخوردارید.

اگر این طور باشد خدا را شکر می کنم.یک جمله زیبا هست که می گوید:<<آنچه هستی هدیه خداوند است به تو و آنچه می شوی هدیه توست به خداوند>>.خداوند این لطف را کرد که من اینطوری هستم و سعی هم می کنم که بهتر باشم. 

   وقتی داشتی رشته<<روانشناسی>> دانشگاه تهران رها می کردید به چه فکر می کردید؟

می خواستم بروم کانادا و آنجا زندگی کنم.

   چه شد که نشد؟

هم شرایط آن قدر که به نظر می رسید آسان نبود و بعدش از همه مهمتر اینکه انگیزه رفتن را از دست دادم چون در خلال سربازی عاشق شدم و ازدواج کردم.

   یعنی بازیگری و کارهای هنری باعث آن نشد؟

نه.بعداً کار تئاتر دانشجویی می کردم که ازدواج کردم.

   بعد که بازیگری را پی گرفتید،سریال های <<پلیس جوان>> و <<تب سرد>> را بازی کردید و فیلم<<رخساره>>.در <<تب سرد>> خوب مطرح شدید اما اولین بارقه های یک بازیگر که در آینده قرار است بازیگر مطرحی شود و سیمرغ بگیرد در <<واکنش پنجم>> خانم تهمینه میلانی نمود پیدا کرد.این را قبول دارید یا اینکه فکر خودتان قبل تر از آن را مد نظر دارید؟

باید ببینم که منظورمان از نمود چیست.سریال هایی مثل پلیس جوان و تب سرد هم نمود خودش را داشت و حتی در مراسم جشن شبکه 3 از پلیس جوان تقدیر شد.البته من این شانسرا پیدا کردم که با خانم تهمینه میلانی کار کنم و کار خوبشان در جشنواره دیده شود و کار کوچکی هم که من کرده بودم هم به چشم آید.اینکه آن نقطه،نقطه آغازین بلوغ کاری من یا آینده دار بودن یا نبودن من باشد خیلی مشخص نیست.وارد شدن به این حرفه کار آسانی است اما ماندن و درست ادامه دادن خیلی سخت است.

   برای درست ادامه دادن چه برنامه ای دارید؟ خیلی از بازیگرانی که چهره های خوبی دارند و مطرح می شوند برایشان سخت است که چهره های شان بشکند.اما کسانی که واقعاً بازیگری را مد نظر دارند و می خواهند به این کار خیلی عمیق تر نگاه کنند دوست دارند نقش هایی رابازی کنند که حتی چهره شان و زیبایی شان دیده نشود و آدم های طبقات پایین اجتماع را بازی کنند...

رول باید بازیگر را صدا کند.رولی که در فیلمنامه نوشته می شود خودش به آدم می گوید که مرا بازی کن یا بازی نکن.بعضی وقت ها رول آنقدر جذاب است که آدم حاضر است حتی حاضر است برود و چهره اش را بشکند،موهایش را بتراشد،گریم متفاوت داشته باشد .بچه های جوان بازیگر خیلی از این کار ها کرده اند.می گویند:<<بسی کند و کاوید و کوشش نمود/از آن سنگ خارا رهی بر گشود>> چاره ای نیست،ما باید برویم به راه خودمان ادامه بدهیم و قله ها را فتح کنیم.باید کارمان را انجام بدهیم.ما بازیگریم و باید کارمان را انجام بدهیم.البته سلایق مختلف است.کسی هست که دوست دارد همیشه خوب و جذاب دیده شود،او هم دارد به مخاطب خودش احترام می گذارد و دوست ندارد مخاطبانش خاطره دیگری از او در ذهن شان داشته باشند.

   شما این نگاه را ندارید؟

نه.من اینطور فکر نمی کنم.

   برای اینکه تنوعی در نقش هایی که بازی می کنید ایجاد شود آیا خودتان هم تلاش می کنید یا اینکه صبر می کنید تا نقشی به شما پیشنهاد شود؟

هردو.سعی می کنم در کارهایی که می پذیرم تفاوت هایی  و لو کم وجود داشته باشد.

   اجازه بدهید کمی هم به خود شما بپردازیم.شما در بین ستاره های سینمای ما کمی خاص هستید چون کمتر بازیگر مطرح جوان سینما را می شناسیم که اکثراً در مجامع عمومی با کت و شلوار حضور داشته باشد و خیلی رسمی باشد.

لباس های اسپرت را هم دوست دارم و می پوشم و فکر می کنم جذاب است ولی به هر حال به نظرم جایی  که لازم است آدم شکیل به نظربیاید،باید شکیل باشد.قرار نیست ما با رفتارمان چیزی را به کسی بقبولانیم و نشان بدهیم.ما باید زندگی کنیم.من مثلاً پیرو هیچ مدی نیستم و هیچ وقت هم نبودم.شما اگر از من از چهارتا برند معروف لباس،ادکلن و این چیزها را بپرسید،نمی دانم اما سعی می کنم تمیز و آراسته لباس بپوشم و البته دلم می خواهد متناسب با شرایط سن و سالم دیده شوم.خوش پوشی را به شیک پوشی ترجیح می دهم.به نظرم آدم باید طوری بچرخد و دیده شود که برای دیگران لااقل آزاردهنده نباشد.هرچه آدم از خودش به بیرون انتقال می دهد از درون است.بیشتر باید توجه را به درون متوجه کرد چون باعث می شود بیرون زیبا دیده شود.در صورتی که درون مان پر و پیمان نیست،خدای نا کرده تهی باشد،هرچقدر هم بیرون مان زیبا باشد تآثیر گذار نخواهیم بود.می گویند:<<تا مرد سخن نگفته باشد/عیب و هنرش نهفته باشد>>.من اگر گران ترین های دنیا را هم به تنم بپوشانم،یک جمله که حرف بزنم مشخص می شود من کی هستم و به چی فکر می کنم.من ترجیح می دهم برایم در درون اتفاقات خوبی بیفتد.

   در این سال های کار حرفه ای بازیگری،با هنرمندان بزرگی همکار بودید.در رسیدن به این سلوک چه کسانی روی شما تآثیر گذار بودند؟

خیلی ها.کسانی که عاشق کارشان بودند و بی ادعا کار کردند کسانی که اهل شلوغ کاری ها و خودنمایی ها و حاشیه های پر سر و صدا نبودند و نیستند.در سکوت می آیند و در سکوت می روند.حد و حریم خودشان و دیگران را می شناسند و کاملاَ رعایت می کنند و بعد که پای عمل می رسد شما می بینید که این آدم متواضع،ساکت که تو راحت می توانی با بروی و گپ بزنی چه بازیگر قدرتمندی است.او به راحتی تبدیل می شود به هنرمندی که تو را به حیرت وادار می کند.من با آدم های زیادی از این دست افتخار همکاری داشتم ولی اگر بخواهم 2 نفر را به عنوان نمونه مثال بزنم یکی آقای جمشید هاشم پور است.من از سلوک آقای هاشم پور در اوقاتی که در خدمتشان بودم خیلی بهره گرفتم و همچنین قدرت،توانایی و تواضع آقای مهدی هاشمی در طول مدتی که در تئاتر کرگدن با ایشان کار کردم.آدم هایی را دیدم که مصداق واقعی <<درخت هرچه پر بارتر سر به زیرتر است>> بودند،اینها برایم الگو شدند.

   یک نکته،امشب وقتی بعد از برنامه آقای داوود رشیدی می خواستند بروند تحت تآثیر قرار گرفتم که اصرار کردی که تا دم ماشین با ایشان بروی و در را برایش باز کنی.

مگرغیرازاین باید باشد؟!

   بعضی وقت ها غیر از این هست.

متآسفم اگر هست.

   سال 87 در روند کاری شما سال خیلی خاصی بود.اما بعد از مدت ها تئاتر بازی کردید آن هم یک تئاتر بزرگ و در بالاترین سطح با فرهاد آئیش و مهدی هاشمی بعدش هم در دو فیلم بازی کردید که به خاطر یکی جایزه گرفتی و از دومی هم تقدیر شد ...

بله.برای <<به خاطرالی>> مورد تقدیر قرار گرفتم.همین جا باید به اصغر فرهادی تبریک بگویم.چقدر خوشحال شدم وقتی این موفقیت مهم را بدست آورد و جایزه کارگردانی جشنواره برلین را بدست آورد.اصغر فرهادی در 2 جشنواره،یکی تهران و یکی برلین جایزه اول کارگردانی را گرفت و این نشان می دهد وقتی یک آدم از بن و پایه درست است،همه جا این را اذعان می کنند،چه در مملکت خودش چه در بیرون از آن.مقبولیت خودش را پیدا می کند.من خیلی خوشحالم که هم سن هستم با اصغر فرهادی و یک آدم هم نسل خودم را می بینم که اینقدر باهوش و موفق است.این به من انرژی می دهد.

   درباره الی هم فیلم خاصی است و روند تحول شخصیت هم در مورد کاراکترها و هم تماشاگر قابل حس است.خودتان این را حس می کردید.

بله.اگر بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم فکر می کنم از بحث خودمان خارج می شویم.

   داشتیم درمورد آدم هایی که روی شما تآثیر داشتند صحبت می کردیم که رسیدیم به <<درباره الی>>.

من خصلت هایی را در آدم های بزرگ دیدم که بر اساس تواضع و احترام به جهان بوده.این آدم ها،آدم های محترمی بودند که به جهان اطرافشان احترام می گذاشتند.احترام به انسان ها و فراموش نکردن مسوولیت شان باعث می شود که هنرشان روی دیگران تآثیرگذار باشد.

   گفتید که الآن شرایط برای شما تغییر کرده.در این شرایط آیا به کاری که در زمینه موسیقی و با گروه هفت انجام می دادید هم بازنگری می کنید؟

قطعاً.موسیقی برای من یک تفریح و تفنن است.من اگر موسیقی خوب  گوش نکنم انگار در زندگی ام یک چیز را گم کرده ام.از موسیقی خوب شنیدن  ایده می گیرم،به فکر واداشته می شوم و دنیای جذابی پیش روی من باز می شود.می خواستم این عرصه را امتحان کنم و با تفنن وارد آن شوم.در آینده هم ممکن است یک وقتی دلم بگیرد و بروم یکی از شعرهای خوب یکی از دوستانم را بگیرم و روی آن ترانه ای کار کنم ولی این به معنای گام برداشتن حرفه ای نیست.یک تفریح و تفنن است که من از آن انرژی می گیرم،بستگی به این دارد در آینده چه پیش آید.

   موسیقی مورد علاقه شما چه نوع موسیقی است؟

موسیقی خوب.موسیقی ای که از وجود الهی آهنگسازش نشأت گرفته باشد فرق هم نمی کند که مال چه کشوری باشد.موسیقی که نشأت گرفته از شکوه انسانی است و جایگاه انسان را در جهان تعیین می کند.موسیقی ای که آدم را به افکار خوب و تواضع در برابر خالق اش وادار کند.

   برای این تعاریف کلی مصداق عینی هم دارید؟

مثل موسیقی فیلم شجاع دل که من خیلی خیلی عاشق آن هستم.

   یک بازیگر در سینمای محدود ما یکسری نقش به او پیشنهاد می شود و یکسری نقش هم در آرزوهایش دارد.کدام نقش هست که دوست داشتید بازی کنید؟

فیلم<<پرواز بر فراز آشیانه فاخته>> را دیدید؟

   بله.

<<جک نیکلسون>> آن نقش را تمام و کمال و به زیبایی کامل بازی کرده و جایی برای کسی نگذاشته ولی آرزو داشتم که ای کاش من می توانستم آن را بازی کنم.

   در یکی از مصاحبه های تان گفتید که <<اگر تغییر نکنی باختی.>>

جهان جهان تغییر است.ما کوچک و ناتوان به دنیا می آییم،سوار خط سیر جهان می شویم،با آن رشد می کنیم و بزرگ می شویم.این تغییرات ادامه دارد و همه اش در جهت تعالی است.اگر من 10 سال دیگر نگاه کنم و ببینم که نسبت به امروزم تغییری نکردم به نظرم چیز جذابی نیست.من باید تغییر کرده باشم.البته تغییرات مثبت،امیدوارم شرایط طوری نباشد که من تغییر منفی کرده باشم.

   برای سال بعدتان چه تغییری را مد نظر دارید؟

من رهرو هستم.دلم می خواهد آهسته و پیوسته به حرکتم ادامه بدهم.به هیچ عنوان از جهان اطرافم طلبکار نیستم.هر آنچه که تاکنون برایم اتفاق افتاده موهبت بوده و من در قبالش به جهان آفرینش بدهکارم و باید سعی کنم سهم خودم را ادا کنم.سعی می کنم در همین جهت گام بردارم.لااقل سعی خودم را می کنم ولی اگر نشد شاید کاهلی و بدشانسی من باشد.متصور هم نمی شوم که در آینده می خواهم اینطور یا آنطور شود.اینها اهدافی است که آدم در ذهن خودش می پروراند و با آن ها زندگی می کند.بهتربن دعایی که از بزرگترها شنیدم این است که خداوند آخر و عاقبتت را به خیر کند.واقعاً دلم می خواهد که خدا آخر و عاقبت ما را به خیر کند.هیچ چیز دیگری از این دنیا مراد نیست به جز رستگاری.

خلاصه گفت و گو

   به نظر من وقتی جایزه ای مثل سیمرغ اتفاق می افتد،یعنی یک مقطعی است که باید ایستاد و به گذشته نگاه کرد و مروری داشت بر اینکه به قول معروف <<ز کجا آمده ام،آمدنم بهر چه بود>>.

   اگر بعد از سیمرغ بود و به من پیشنهاد می شد که بیایم یک برنامه تلویزیونی را اجرا کنم قطعاً این کار را نمی کردم.

   من فکر می کنم برای رسیدن  به بلوغ بازیگری هنوز حداقل ده سال راه دارم و اگر عمری داشته باشم حداقل 10 سال کار کنم.الان 35سال دارم و شاید در45 سالگی آن اتفاق برایم بیفتد. شاید.  

مصاحبه های نوروزی

مصاحبه مجله نقش آفرینان با آقای حسینی رو حتما تهیه کنید. 

ویژه نامه بانی فیلم هم مصاحبه ای با ایشون داشت که میتونین از سایت روزنامه ذخیره  کنین.صفحات ۹، ۱۰ و ۲۳. www.bonniefilmdaily.com 

مجله روزهای زندگی هم یه گفت و گو باهاشون داره. 

عکس روی جلد مجله فیلم و سینما هم عکسی از آقای حسینی در سوپراستاره. 

مجله رویش هم  یه عکس از ایشون چاپ کرده.  

در ضمن سوپر استار هم اکران شد.

 

سال نو رو هم به همه شما دوستان عزیز تبریک میگم و سالی سرشار از سلامتی و موفقیت براتون آرزو میکنم و ممنونم از همه شما که هیچ وقت منو تنها نذاشتین. 

التماس دعا...

اکران درباره الی در نوروز؟!

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، فیلم «درباره الی...» ساخته «اصغر فرهادی» برای نمایش در نوروز 88 آماده شده و نمایش آن در برنامه اکران نوروزی قطعی شده است.
این در حالی است که پیش‌تر گمانه‌زنی‌ها از نمایش فیلم‌هایی چون «وقتی همه خوابیم»، «اخراجی‌ها2»، «سوپر استار»، «شبانه‌روز»،«بیست» و «حریم» در برنامه اکران نوروزی حکایت داشت که از این بین نمایش «شبانه‌روز» منتفی شده است.
بر اساس اعلام مدیرعامل خانه سینما، با طولانی شدن پروسه تصویب آئین‌نامه اکران سال 88، اداره کل نظارت و ارزشیابی به همراه دبیرخانه شورای صنفی نمایش فیلمهای اکران نوروز را مشخص خواهند کرد.
«درباره الی...» برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم برلین و بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر، روایت زندگی چند خانواده است که برای گذراندن تعطیلاتی سه روزه به شمال کشور سفر کرده‌اند.
ترانه علیدوستی، گلشیفته فراهانی، مانی حقیقی، شهاب حسینی، مریلا زارعی، رعنا آزادی ور، احمد مهرانفر، صابر ابر و پیمان معادی به همراه بازیگران خردسال فرزین صابر بهلولی، متین فتورچی، آینار آناهید و فاطمه شورمج بازیگران «درباره الی...» هستند.  

 

******* 

تکذیب اکران فیلم «درباره الی» در نوروز از سوی 3 منبع رسمی  


در پی انتشار خبر اکران قطعی فیلم درباره الی در نوروز 88، اصغر فرهادی کارگردان این فیلم ، خانه سینما و علی سرتیپی، مدیرعامل شرکت پخش فیلمیران، از اکران این فیلم در نوروز اظهار بی‌‌اطلاعی کردند.
 

به گزارش خبرنگار فرهنگی امید، با انتشار خبر اکران قطعی فیلم «درباره الی» در ایام نوروز 88، کارگردان این فیلم، ‌خانه سینما و شرکت پخش‌کننده از اکران این فیلم در نوروز اظهار بی‌اطلاعی کردند.

اصغر فرهادی، کارگردان فیلم «درباره الی» در گفت‌وگو با امید درباره خبر اکران نوروزی این فیلم گفت: از پخش فیلم و اکران نوروزی آن خبری ندارم و اخبار منتشرشده را نیز تا این لحظه ندیدم.

او افزود: ‌من تنها خبر راه‌یابی این فیلم را در بخش «روایت جهانی» جشنواره «تریبکا»ی نیویورک تأیید می‌کنم و از ماجرای اکران آن در نوروز خبری ندارم و چون در مصاحبه مطبوعاتی این فیلم، پس از بازگشت از برلین اعلام کردم مصاحبه نخواهم کرد، مصاحبه مطبوعاتی دیگری انجام ندادم تا پس از اکران فیلم بتوانم راحت‌تر به پرسش‌های خبرنگاران پاسخ بدهم.

جهانگیری، ‌روابط عمومی‌خانه سینما نیز در این‌باره گفت: تا به حال از سوی شورای صنفی نمایش هیچ ابلاغی مبنی بر اکران فیلم درباره الی در نوروز 88 اعلام نشده است و محمود اربابی تا به حال اکران این فیلم را تصویب نکرده و درباره الی در نوبت پخش نوروز قرار ندارد.

علی سرتیپی، مدیرعامل شرکت پخش فیلمیران نیز با بیان اینکه «فیلم درباره الی مشکلی از لحاظ اکران ندارد» گفت: فیلم درباره الی مشکل پروانه ندارد، اما تا به حال هیچ فیلمی برای اکران نوروزی از سوی شورای صنفی نمایش تایید نشده است و امیدواریم با رایزنی‌های انجام‌شده به زودی شاهد نمایش این فیلم در سینما باشیم.

خبر اکران فیلم درباره الی در نوروز 88 امروز با تیتر «"درباره الی..." به صف اکران نوروز 88 پیوست» در خبرگزاری فارس منتشر شد. در این خبر آمده است: «فیلم «درباره الی...» ساخته «اصغر فرهادی» برای نمایش در نوروز 88 آماده شده و نمایش آن در برنامه اکران نوروزی قطعی شده است.

درباره الی که برای حضور در جشنواره فجر دچار مشکل شده بود با دستور رییس‌جمهور به صفار هرندی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) مبنی بر برطرف کردن مشکل این فیلم، توانست در رقابت های جشنواره فجر شرکت کند.

پایان آناهیتا

سینمای ما - با سپری شدن 90 درصد از فیلمبرداری فیلم‌سینمایی «آناهیتا» جدیدترین ساخته‌ی «عزیزالله حمیدنژاد»، پیش‌بینی می‌شود، فیلمبرداری این فیلم تا 27 اسفند ماه در تهران به پایان برسد.
«آناهیتا» از مضمونی اجتماعی با پس زمینه‌ای علمی برخوردار است. این فیلم براساس فیلمنامه‌ای از حمید‌نژاد به موضوع تحقیقات علمی چند جوان می‌پردازد.

بازیگران و عوامل فیلم «آناهیتا»عبارتند از: میترا حجار، شهاب حسینی، نرگس محمدی، محمدرضا داوودنژاد و باحضور پوریا پورسرخ است.

مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی، مدیر تولید و مجری طرح : محمود محمدطائمه . دستیار اول کارگردان وبرنامه ریز:علی صابری است و «آناهیتا» در شیوا فیلم پارس تهیه‌ می‌شود.

«عزیز‌الله حمید‌نژاد» پس از آثاری چون «هور در آتش»، «ستارگان خاک» و «اشک سرما» جدیدترین فیلم خود را بر مبنای بخش‌هایی از تحقیقات علمی ایموتو دانشمند نامدار ژاپنی (که معتقد است دعا و الفاظ خوب در مولکول‌های آب تاثیر می‌گذارد) جلوی دوربین برده است. دکتر ایموتو بخش‌هایی از تحقیقات علمی‌اش را در اختیار فیلم آناهیتا گذاشته است. دفتر تحقیقاتی ایموتو تاکید نموده که این همکاری به طور قطع، قدم مهمی در اجرای صلح در کره زمین خواهد بود. ایموتو معتقد است مولکول‌های در مقابل کلمات و افکار انسان‌ها سریعا عکس‌العمل نشان می‌دهند. او آزمایش‌های خود را اینگونه انجام می‌دهد: مقداری آب را در ظرفی ریخته سپس افکار مثبت یا کلمات زیبا را بر آن آب می‌خواند یا القا می‌کند و بلافاصله آب را منجمد کرده و از مولکول‌های یخ عکس می‌گیرد. همین کار را با همان آب و این بار با کلمات منفی یا افکار زشت تکرار می‌کند .

او معتقد است: تصویر اول شکل هندسی شش‌وجهی زیبایی دارد و تصویر دوم فاقد شکل منظم هندسی است و اصلاً زیبا نیست. او موسیقی‌های مختلفی را نیز امتحان کرده است. او همچنین عنوان کرده است که آب زمزم با بقیه آبهای دنیا متفاوت است.»

  

 

 

سانس های نمایش فیلم "درباره الی" در جشنواره فیلم شهر:  

پنجشنبه ساعت 19 سینما آزادی  

جمعه ساعت 15 سینما ملت 

شنبه ساعت21 سینما فلسطین

مصاحبه با شهاب حسینی درباره آبی شو

وقتی گوشی را برمی دارم تا با «شهاب حسینی» تماس بگیرم و قراری برای یک گفت وگو به همراه گزارشی از برنامه موفق «آبی شو» که وی یکی از مجریان آن است بگذارم به این می اندیشم که برخورد وی بعد از دریافت یکی از باارزش ترین سیمرغ های جشنواره امسال چگونه خواهد بود، و جالب اینکه از همیشه همراه تر به نظر می رسید و خیلی زود مرا به لوکیشن «آبی شو» دعوت کرد تا گفت وگویی با او و دیگر عوامل این برنامه داشته باشم. این گفت وگو در روزهای پایانی برنامه «آبی شو» شکل گرفت.  

ساعت هشت شب در پیک هیاهوی خیابان های تهران، زمانی که ماشین ها از سر و کول هم بالا می روند، در یکی از شلوغ ترین مناطق تهران خودم را به استادیوم شهید شیرودی می رسانم. «آبی شو» جنگ ترکیبی است که از ایام فجر در بیست و یک قسمت، حدود ساعت ۳۰/۲۱ از شبکه تهران روی آنتن می رود. 

لوکیشن برنامه سالن سرپوشیده تنیس مجموعه شیرودی است که به رغم پرده برزنتی که جلوی در را محصور کرده، از فضای بیرون هم سردتر است. جالب اینکه بعد از کنار زدن این حصار اگر حواست به دکور پرت شود، به فاصله ۳۰ ، ۴۰ سانت به چند پله می رسی که اگر شانس نیاوری (که من آوردم) می توانی خود شکار لحظه ها شوی و سوژه جالبی برای گزارش پشت صحنه. 

«آبی شو» برنامه هوشمندانه یی است که این هوشیاری از عنوان دوپهلوی آن که از طرفی ما را به آبی شدن، آرامش و صداقت دعوت می کند و از طرفی دیگر با پسوندی فرنگی نوید یک جنگ و نمایش را می دهد، آغاز می شود، با دکور منحصر به فرد و نوع فیلمبرداری ادامه پیدا می کند و با انتخاب مجری ها به اوج می رسد.  

شهاب حسینی که چهره محبوب و اجرای قابل تاملی دارد، سعید ابوطالب که زمانی او را به عنوان نماینده خود در مجلس برگزیده ایم و مدت ها نگران سرنوشت وی به عنوان یک مستندساز و خبرنگار اسیر شده بودیم و حال نیز او را یک سیاستمدار با اعتقادهای خاص خودش می دانیم و رضا حسین زاده گوینده مسلط و باتجربه که خبرهای زیادی از زبان او شنید ه ایم، مجریان برنامه «آبی شو» هستند. یکی دیگر از ویژگی های «آبی شو» اجرای برنامه موسیقی زنده در آن است که می تواند نکته قابل قبولی برای ارتباط بهتر با مخاطب باشد. 

پشت صحنه برنامه «آبی شو» در حالی به گفت وگو با شهاب حسینی مجری، عباس اختری کارگردان و حسین رستمی مدیر تولید می پرداختم که در گوشه دیگر سالن مهمان امشب برنامه داوود رشیدی خود را برای گفت وگو آماده می کرد. رشیدی مثل همیشه باوقار و دوست داشتنی است. ای کاش فرصت مناسبی داشتم تا با وی نیز همکلام می شدم. مهمان دیگر برنامه حسام نواب صفوی است که هنوز نرسیده است، 

● مدتی است برنامه های تاک شو دغدغه و بهانه من برای گفت وگو شده است که شاید به این وسیله بتوانیم بررسی داشته باشیم بر اینکه این برنامه ها چه جایگاهی دارد، چه جایگاهی باید داشته باشد و چگونه می توان به ایده آل در این نوع برنامه سازی نزدیک شد، به خصوص در مقوله اجرا. عده یی از پیشکسوتان این برنامه ها همچون دکتر اسماعیل میرفخرایی عقیده دارند این نوع برنامه ها و اجرای آن نیاز به تخصص و تحصیلات آکادمیک در این زمینه دارد، عده یی دیگر چون بیژن بیرنگ به تحقیقات ریشه یی و جامع بهای بسیار می دهند و نسل جدید برنامه سازان نظیر منصور ضابطیان و فواد صفاریان پور معتقدند مهم خروجی کار است. اینکه یک برنامه با چه طرح و سوژه، چطور و چگونه موفق باشد و با مخاطب ارتباط برقرار کند. در حقیقت هدف همه آنان رسیدن و ساختن یک برنامه خوب و موفق است اما در راه رسیدن به آن اتفاق نظر ندارند. شما به عنوان یکی دیگر از برنامه سازان جوانی که با « آبی شو» موفق ظاهر شده اید در این باره چه نظری دارید؟ 

اختری؛ با توجه به یکسری تجربیاتی که در این زمینه داشته ام، یکی از دغدغه های من در زمینه برنامه های تاک شو این است که حتماً باید بستری ایجاد شود تا شخصی که می خواهد گفت وگو کند یک کارگردان باشد. منظور من از کارگردان کسی است که بتواند برنامه را هدایت کند. بتواند یک طراح خوب باشد و لحظه به لحظه توانایی این را داشته باشد که با هوش و ذکاوت خود نکات مهم یک گفت وگو را بگیرد و پیش ببرد. کلاً به اعتقاد من هم در برنامه های گفت وگومحور چیزی که خیلی مهم است خروجی کار است چرا که گاهی موقعیتی پیش می آید که تمام شرایط گفت وگو مهیا است؛ چه از نظر امکانات فنی، چه از نظر مطالب محتوایی که در اتاق فکر طراحی و برنامه ریزی شده است اما گفت وگو روح و پویایی لازم را ندارد و همین هم موجب می شود تا ارتباط خوبی برقرار نکند. در ضمن یک گفت وگو به حس دو نفر و انرژی که به هم منتقل می کنند نیز بستگی دارد که گاه تبدیل به یک موضع گیری نسبت به یکدیگر می شود. در یک گفت وگو گاه بحثی پیش می آید که از قبل برنامه ریزی نشده و خیلی مهم است که مجری توانایی هدایت این مورد جدید را داشته باشد و بتواند از سرد شدن و منحرف شدن بحث جلوگیری کند و گفت وگو را به مسیر اصلی خود برگرداند.  

● بعضی از مجریانی که خود تهیه کننده یا کارگردان برنامه نیستند معتقدند توانایی جمع کردن یک گفت وگو را دارند اما به اندازه یی از طریق کارگردان زیر نظر گرفته می شوند که رشته کار را از دست می دهند. 

به نظر من یک کارگردان و کسی که کار را طراحی می کند باید قبل از شروع یا ضبط صحبت های لازم را داشته باشد و یکسری مسائل را منتقل کند، جلسه یی باشد که معمولاً هست و در این جلسات مسائلی که با هم اتفاق نظر دارند درنظر گرفته شود، اما در ضبط و برنامه زنده زمانی که کار شکل می گیرد باید مجری را آزاد بگذارند یا به بیان بهتر به او اعتماد کنند مگر در جاهایی که احساس می شود بحث به بیراهه می رود که می تواند این مورد را که از نظر مجری دور مانده گوشزد کند و بهتر این است که این گوشزد در تایم آنتراکت یا وله باشد. من فکر می کنم این درست مثل یک بازی فوتبال می ماند که تا قبل از شروع بازی، مربی هر چه را که مدنظر دارد به بازیکن منتقل می کند و تمرینات و آمادگی ها صورت می گیرد، تاکتیک ها و تکنیک ها مرور می شود اما وقتی بازی شروع می شود، این خود بازیکن ها هستند که عمل می کنند و این مساله باید در یک تاک شو توام با آزادی عمل باشد، تا مجری حضور ذهنش را از دست ندهد. البته یک گفت وگو مسلماً نیاز به هدایت دارد. منظورم به طور کل برنامه های گفت وگومحور است که معمولاً مدیران در یک هات لاین هایی به ما زنگ می زنند و یکسری مسائلی را به ما گوشزد می کنند که خیلی از این تذکرها درست هم هست اما ما که در میدان کار قرار داریم ناخواسته از آن غافل می مانیم. 

● چقدر به این معتقدید که مجری و مهمان برنامه باید با هم هماهنگ باشند و همدیگر را بپذیرند.  

اختری؛ یقیناً همین طور است. مجری و شخص مقابلش باید به هم اعتمادی توام با آزادی عمل و ظرافت داشته باشند تا کار مورد قبول باشد. این توضیح را هم بدهم که ما در آبی شو یک مشکل عمده داریم و اینکه خیلی از مهمان های ما در دقیقه ۹۰ تغییر می کنند، بعضی نمی آیند و بعضی اضافه می شوند یا گاهی مدیران بعضی از مهمان ها را پیشنهاد می دهند و قطعاً فرصت کافی برای خیلی از برنامه ریزی ها در گفت وگو از ما سلب می شود و این بار بیشتری را بر دوش مجری می گذارد. البته فکر می کنم کم کم برنامه روی غلتک افتاده و می توانیم برنامه پخته تری از آب دربیاوریم. در شب شیشه یی هم همین اتفاق افتاد و من به عنوان یکی از عواملی که در آن نقش داشته ام می توانم بگویم شب شیشه یی نسخه موفق تر و پخته تر عبور شیشه یی بود به این دلیل که یکسری تجربه ها در عبور شیشه یی به دست آمد که منجر شد اتاق فکر شکل بهتری به خود بگیرد و منسجم تر عمل کند و به این ترتیب توانستیم تا ۵۰ ، ۶۰ درصد در شب شیشه یی موفق تر باشیم ضمن اینکه در آن برنامه ها بیشتر با مخاطب عام در ارتباط بودیم و نمی خواستیم خیلی تخصصی صحبت کنیم اما در آبی شو با توجه به اینکه مهمان ها با دقت بیشتری انتخاب می شوند و دیدگاه متفاوتی هم نسبت به ارتباط مجری و مهمان داریم، در جاهایی که می توانیم مخاطب بیشتری جلب کنیم، اما ترجیح می دهیم بیشتر حول یکسری محورهای کلی حرکت کنیم و از زرد بودن فاصله بگیریم حتی اگر یکسری بیننده را از دست بدهیم. همه ما در «آبی شو» بر این باور هستیم که بتوانیم به مسائل ریشه یی و تخصصی بپردازیم و با این فرمت نیاز به دقت بیشتری داریم. 

● حال که برنامه «آبی شو» برنامه موفقی شده چرا تصمیم بر این است که ادامه نداشته باشد؟  

این برنامه به مناسبت ایام فجر تهیه شده و از اول هم قرار بر این بود که حدود یک ماه روی آنتن باشد در قالب ۲۱ برنامه. 

رستمی؛ فکر می کنم دلیل عمده اش این است که کار توی تله تکرار نیفتد چرا که وقتی یک فواره بیش از حد بالا می رود ممکن است به سقوط برسد و ما می خواهیم «آبی شو» در اوج تمام شود.  

● اما یک ماه مدت خیلی کمی است برای یک برنامه به وسعت «آبی شو» تا با پتانسیلی که دارد مثل فواره سرازیر شود. در حقیقت «آبی شو» هنوز به اوج نرسیده بلکه به اوج نزدیک شده و هنوز حرف های ناگفته و مهمان های نرسیده زیادی دارد. 

رستمی؛ این برنامه یک برنامه روتین است و مردم به برنامه های روتین عادت می کنند حتی اگر دوستش نداشته باشند و ما می خواهیم «آبی شو» را دوست داشته باشند و از سر عادت تعقیبش نکنند.  

اما بنابر تجربه یی که در زمینه تلویزیون و مخاطب آن دارم با شما موافق نیستم. مردم ما بسیار سختگیرند و تنوع طلب و به راحتی به برنامه یی عادت نمی کنند و تا دوست نداشته باشند نمی بینند، حتی اگر گیرنده روشن باشد. 

● آقای حسینی شما وارد بحث ما نمی شوید. 

قبل از هر چیز با توجه به مثالی که آقای اختری در رابطه با شب شیشه یی زدند باید بگویم ماهیت برنامه ما هیچ شباهتی به برنامه شب شیشه یی و برنامه هایی نظیر آن ندارد. اصلاً بیایید دنبال هیچ ماهیت، برچسب و عنوانی روی برنامه ها نباشیم. اینکه یک برنامه زرد است، قرمز است یا... هر کس براساس تفکر و سلیقه خودش و توانایی هایی که در خود سراغ دارد و رویکردهای خاص خودش برنامه می سازد. ما در این برنامه طبق گفت وگوهای اولیه یی که داشتیم می خواستیم یکسری گفت وگوهای صادقانه طراحی کنیم که این گفت وگوها دلیلی ندارد چالشی باشد تا برای مخاطب گرم و شنیدنی شود چرا که اشاره به مطالبی که اتفاق می افتد به خودی خود می تواند به گرمی و جذابیت یک گفت وگو کمک کند. 
اما اشاره به مطالبی که خیلی به مسائل خصوصی و طیف های شخصی یک نفر مربوط نباشد. ما می توانیم به سیاق اروپای ۱۹۳۰ که مردم می رفتند و اخبار جنگ را در سینماها می دیدند، یکسری گفت وگوی سینمایی ضبط کنیم، نمایش بدهیم. می توانیم خیلی هم بی پرده صحبت کنیم. در اینجا مخاطب این فرصت را دارد که تصمیم بگیرد و مختار است که برود این کار را ببیند یا از دیدن آن پرهیز کند. اما وقتی یک برنامه تلویزیونی است در حقیقت این برنامه به او ارائه می شود و خیلی هم حق انتخاب ندارد بنابراین باید نوع صحبت ها به گونه یی باشد که حاوی نکته زننده و ناراحت کننده یی نباشد و تاثیر منفی نداشته باشد. ما اصلاً قصد نداریم به طرف گفت وگویمان یک انرژی منفی بدهیم به بهانه اینکه می خواهیم یک برنامه چالشی داشته باشیم. ما در فرهنگ و باورهایمان بر این عقیده ایم که مهمان حبیب خدا است. پس چرا باید یک مهمان را دعوت کنیم و بعد آنقدر او را به بهانه چالش در منگنه قرار دهیم که مجبور شود برای دفاع از خودش مطلبی را بگوید که اصلاً راغب به گفتن آن نیست.  

● و شاید در آن لحظه دنبال مفری می گشته تا از شرایط بگریزد و اصلاً به آن صحبتی که می کرده اعتقادی هم نداشته باشد. البته باید قبول کنیم این هم نوعی تاک شو موسوم به هارد تاک است که در فرهنگ ما خیلی جایی ندارد. به خصوص در مدیومی به نام تلویزیون و من با این نظر شما کاملاً موافقم. 

حسینی؛ ببینید، در همان برنامه شب شیشه یی که من مهمان آن بودم بحث به جایی رسید که مجبور شدم به ماشین پراید هاچ بک مشکی که قبلاً داشتم و اینکه چقدر به آن علاقه مند بودم اشاره کنم. واقعاً من به آن برنامه دعوت شده بودم که در مورد اتومبیلم صحبت کنم؟، این یک گفت وگوی چالشی است؟ این صحبت من چه اهمیتی می توانست داشته باشد؟ وقتی یک گفت وگو هدفمند است حتی اگر به ۳۰ درصد هدفی که دارد برسد یک موفقیت بزرگ کسب کرده است و ۷۰ درصد از آن هم به نوعی دیگر موفقیت محسوب می شود چرا که برنامه های دیگر ضعف هایش را حس می کنند و با اجتناب از این کاستی ها می توان برنامه های بهتری ساخت. به نظر من برنامه های گفت وگومحور باید یک «دو امدادی» باشد و هر برنامه جدید مکمل برنامه قبلی حرکتی رو به رشد بکند. 

● به نظر می رسد شهاب حسینی بیشتر از یک مجری، مشاور برنامه «آبی شو» هم هستند و به نوعی «آبی شو» روی تبادل نظر شما و تهیه کننده با نگاه ایشان برنامه ریزی می شود و یقیناً عده یی دیگر که در اتاق فکر شما حضور دارند. جالب است بدانیم که چطور شد، شما شهاب حسینی را انتخاب کردید و به تفاهم رسیدید. با توجه به اینکه می دانیم وی به دلیل مشغله بازیگری مدتی است از اجرا که نقطه شروع فعالیت های هنری او است فاصله گرفته است.  

اختری؛ ما در «آبی شو» یک استودیوی بالای هزار متر داریم با حضور مردم و یکسری چهره ها که هر کدام شان جایگاه ویژه یی دارند و اجرا در چنین برنامه یی همه نگاه ها را به خود جلب می کند. من برای این قضیه و انتخاب مجری به خیلی از گزینه ها فکر کردم و به دنبال کسی بودم که واقعاً ارزش و لیاقت این را داشته باشد که در مرکز ثقل دکور و برنامه قرار بگیرد. شهاب حسینی از نظر من فردی بسیار توانا و شایسته چه در بازیگری و چه در اجراست و می توانست بهترین گزینه باشد و نکته مهم دیگر اینکه شهاب، چهره یی است که مردم دوستش دارند و با دید مثبت به او می نگرند. ما یک نفر را می خواستیم که اگر برای مثال آقای شمخانی یا یک وزیر محترم از یک وزارتخانه در قسمت دیگری از برنامه مهمان ماست و قاعدتاً گفت وگویی سنگین و اختصاصی تری را دربرمی گیرد به عنوان محور برنامه فردی قرار داشته باشد که بتواند با گفت وگویی فرهنگی و هنری محیط را تلطیف کند. شهاب هم از معلومات خوبی برخوردار است و هم مردم و مسوولان نگاه خوبی نسبت به وی دارند. فکر می کنم حضور شهاب نقطه قوت این برنامه است و به این مساله هم ایمان دارم که اگر قرار باشد «آبی شو» ادامه پیدا کند و مردم آن را بهتر بپذیرند، نقطه قوت آن حضور شهاب حسینی خواهد بود. ضمن اینکه از نظرها و پیشنهادات مثبت او هم بسیار بهره می گیریم. حتی شب هایی که برنامه ما خیلی خوب نبوده، این حضور شهاب بوده که موجب شده مخاطب برنامه را پس نزند. او جزء اتاق فکر ماست و به نوعی می توانم بگویم سردبیر برنامه «آبی شو» است. 

شهاب حسینی؛ نمی خواهم صحبت های من و آقای اختری به تعارفات نسبت به هم خلاصه شود اما لازم است این را بگویم که اگر این صحبت هایی که عباس در مورد من می کند صادق باشد، بیشتر به خاطر وسعت نگاه اوست. اگر نوع کار او به گونه یی نبود که بتوان صحبت و تبادل نظر کرد، قاعدتاً من فقط به عنوان یک مجری انجام وظیفه می کردم و می رفتم. اما عباس اختری به حرف ها گوش می دهد، به عقاید احترام می گذارد و به نظرها بها می دهد. دلیل حضور من به شخصه در «آبی شو» (همان طور که در یکی از برنامه ها هم گفتم) این بود که خیلی افراد هستند که فکر می کنند استراتژی حرفه یی اشخاص را بهتر از خودشان می دانند و توصیه هایی دارند که گرچه ۸۰ درصد آن خیرخواهانه است اما چون در جای یکدیگر قرار نداریم نمی توانیم قضاوت درستی داشته باشیم. ما همیشه طبیب دیگران بوده ایم تا طبیب خودمان. در حالی که شاید هیچ کس بهتر از خود فرد نمی تواند درد خود را بفهمد و علاج کند.
آن چیزی که در این برنامه (آبی شو) برای من اهمیت داشت این است که پیشینه من اجرای تلویزیونی است. من به تلویزیون مدیونم. چرا که به من این فرصت را داد تا جلوی دوربین بیایم و خودم را بیازمایم. به همین دلیل دوست دارم هر وقت که می توانم گام مثبتی برای این رسانه بردارم. 

● شما فکر می کنید چرا در سال های اخیر تا این اندازه از برنامه های گفت وگومحور «زنده» فاصله گرفته ایم. 

اختری؛ من نمی توانم جواب دقیقی به این سوال شما بدهم اما فکر می کنم تلویزیون به دلیل حساسیت رسانه یی که دارد ترجیح می دهد برنامه ها به این صورت باشد و به دلیل خط قرمزهایی که وجود دارد و به نظر من باید هم باشد، شرایط کار به این صورت منطقی تر به نظر می رسد. یک رسانه ملی نمی تواند خیلی آزادانه عمل کند. خیلی از گفت وگوها و صحبت ها هست که شنیدنش برای مردم شایسته نیست و ضبط برنامه این فرصت را به ما می دهد تا آنچه شایسته مخاطب است روی آنتن ببریم. همیشه برای برنامه های تاک شو ممیزی هایی وجود داشته است.  

● این ممیزی ها در گذشته هم وجود داشته اما ما برنامه های گفت وگو محور زنده نظیر کوله پشتی یا شب شیشه یی و... داشتیم. 

شهاب حسینی؛ قطعاً کسانی که تعیین سیاست می کنند در جایگاهی هستند که می توانند صلاح یک برنامه را تشخیص دهند. ما نمی توانیم در این برنامه ریزی ها دخالتی داشته باشیم. ما حتی به درستی نمی توانیم خطوط قرمز را بشناسیم و بدانیم در کجا قرار دارد. وظیفه ما اعمال سلیقه هنری مان در یک برنامه است. مثلاً من می توانم به سهم خودم، در راستای سوادم، سوابقم و توانایی هایم در یک برنامه تاثیرگذار باشم و به عنوان یک کارآموز که امیدوارم این لقب را هرگز از من نگیرند و خودم هم هرگز از یاد نبرم آنچه در توان دارم برای بهتر شدن برنامه «آبی شو» یا هر پروژه دیگری که در آن سهیم می شوم به کار بگیرم. 

● سیمرغ بلورین امسال موجب نمی شود تا خیلی از باورهایتان تغییر کند؟ 

شهاب حسینی؛ اتفاق فرخنده یی برای من افتاد تا نتیجه زحماتم را که یقیناً نتیجه زحمات کسانی که به من فرصت دادند هم بود بگیرم؛ سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره بیست و هفتم فجر. حال به عنوان کارآموزی که مورد تایید قرار گرفته وظیفه ام بیشتر شده و حال نمی توانم بگویم «راه می روم تا به مقصد برسم و پشت سرم را هم نگاه نمی کنم.» حالا به نقطه یی رسیده ام که باید بایستم و پشت سرم را بنگرم چرا که مسیری را طی کرده ام که نیاز به مرور دارد و چه فرصتی بهتر از اینکه در یک برنامه تلویزیونی به نام «آبی شو» بتوانم انجام وظیفه کنم. مهمانانی بیایند، گپی بزنیم و نگاهی داشته باشیم به سینما و تفکرش و من بتوانم از تجربه های این عزیزان بهره ببرم و بتوانم با صحبت های ایشان جایگاهم را بهتر پیدا کنم. 

● من فیلم های زیادی دیدم که به جز بازی شما، هر دلیل دیگری می توانست نشان اتلاف وقت باشد اما به دیدن هنرنمایی شما می ارزید. مثلاً بازی تان را در «رخساره» بسیار دوست دارم و بارها مرور کرده ام. سال ها پیش در گفت وگویی که با خانم مرضیه برومند و امیرحسین صدیق داشتم، صحبت به جایگاه بازیگران جوان و اینکه تا چه اندازه سزاوار جایی که ایستاده اند هستند کشیده شد و من به این اشاره کردم که شهاب حسینی از نوادر بازیگران بی ادعایی است که در هر کاراکتری باورپذیر است. مثالی زدم از «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» که در این کاراکتر فوق العاده بودید در حالی که به راحتی می شد گریم تان را پاک کرد، حس این شخصیت را از شما گرفت و نقش مقابل را که بهرام رادان ایفا می کرد به شما سپرد. امیرحسین صدیق در تایید صحبت من گفت؛ به قول خانم برومند، «آل پاچینو» هم اگر ایران بود هرگز آل پاچینو نمی شد. این اظهارنظر من با خرده گیری های زیادی مواجه شد. حالا و امسال برگزیده شدن شما به عنوان بهترین بازیگر به گونه یی خودخواهانه مرا هم برای اظهارنظر سال ها پیشم خشنود کرد. گویی با گرفتن این تندیس، من هم که در این سال ها از طرفداران بازی شما بودم جایزه گرفتم. ضمن اینکه عقیده دارم بعضی از بازیگران نظیر لئوناردو دی کاپریو، ادوارد نورتون، مت دیمون یا حتی کوین اسپیسی (مخصوصاً از هالیوود مثال می زنم که سوءتفاهم نشود) پله پله با هدف و صبورانه به جایگاهشان رسیده اند و معمولاً این جایگاه ها محکم تر و قابل اعتمادتر است. شما هم جزء کسانی بودید که پله پله بالا رفتید، خیلی مواقع هم صبوری کردید و گاهی هم می توانستید بلندتر بپرید و نشد اما بالاخره به آنچه خواستید رسیدید. 

شهاب حسینی؛ سعی می کنم به این مساله خوش بینانه فکر کنم. شاید در آن زمان هنوز بالی برای پریدن نداشتم یا اینکه بال هایم قدرت به این بلندی پریدن را نداشت. 

● این برنامه (آبی شو) با این وسعت دکور و فرمت خاص آن بی شباهت به بعضی از برنامه های تاک شو مطرح خارجی نیست. همه جای دنیا هم به همین ترتیب است یعنی برنامه ها با نگاهی به نظایر مطرح آن در دنیا ساخته می شوند اما دقت در این نگاه بسیار اهمیت دارد. مثلاً حضور تماشاگران در صحنه و هنگام ضبط. تا آنجا که من شنیده ام مثلاً «اپرا وینفری» برای انتخاب و نقش این مدعوین در برنامه یک گروه کارگردانی دارد. هیچ یک از این افراد بی دلیل روی سکو یا صندلی نمی نشینند و بزرگ ترین وظیفه شان دادن انرژی مثبت به برنامه است. اما در «آبی شو» این تماشاگران به قدری منفعل و مسخ شده به نظر می رسند که گویی نه آنها چیزی از گفت وگو می شنوند و نه مجری و مهمان برنامه آنها را می بیند و یکی از ضعف های عمده حضور آنها دیدن کودکان در بینشان است. کودکانی که هیچ علمی به گفت وگویی که مطرح می شود، ندارند. 

رستمی؛ فکر می کنم این برمی گردد به اینکه مهمان ها هم در دقیقه ۹۰ انتخاب می شوند و شرایط و زمان کافی برای حضور موثر آنها وجود ندارد. اما تصمیم داریم به این مساله هم جدی تر فکر کنیم. 

● حتماً می توان هم در دقیقه ۹۰ گل زد و هم پنالتی گرفت. بگذریم. گرچه برنامه «آبی شو» به مناسبت ایام فجر تهیه شده، اما به جز چند روزنامه سال ۵۷ که به ستون های دکور چسبیده و چند گریز به آن ایام، خیلی برنامه یی اختصاصی نیست و من هنوز هم برای اینکه یک چنین برنامه یی با این پیش تولید زمان بر و دکور و لوکیشن عظیم بعد از یک ماه بخواهد تعطیل شود، قانع نشدم. سوال بعدی من این است که، چه خبر از آقای «سعید ابوطالب»، جایش را خالی می بینم حتی جای اسم ایشان را در تیتراژ برنامه. 
رستمی؛ آقای سعید ابوطالب مجری مناسبی برای «آبی شو» بودند و ایشان برای قسمت هایی از برنامه که مربوط به مسائل سیاسی و مرتبط با دهه فجر بود با ما همکاری می کردند و از آنجا که این قسمت ها به پایان رسیده، بالطبع تایم حضورشان هم تا همین جا بوده است. 

● فشار خاصی که روی حضور یا عدم حضور سعید ابوطالب نبود؟ مثلاً اینکه ایشان خط قرمزهایی را شکسته باشند.
 
خیر، به هیچ وجه. البته ایشان با ظرافت خط قرمزهای زیادی را شکستند اما در این مورد فشاری روی برنامه نبود. لازم است این را هم اضافه کنم، در شروع کار از آنجا که من شناخت کافی از آقای ابوطالب نداشتم، فکر می کردم شاید وی از عهده اجرا به خوبی برنیاید. اما به دلیل دانش و آگاهی که به موضوع بحث ها داشتند گرچه گاهی از استانداردهای اجرا فاصله می گرفتند اما خیلی خوب برنامه را جمع می کردند. ضمن اینکه بسیار هم وقت شناس بودند. 

● خب این از خصایص سیاستمداران است که بر عکس هنرمندان به خوبی ارزش وقت را می شناسند. و در مورد آقای حسین زاده؟ 

رستمی؛ رضا حسین زاده بیشتر بحث دستاوردهای ۳۰ ساله انقلاب را بر عهده داشتند و تعقیب می کردند و از آنجا که این دستاوردها ادامه دارد بالطبع اجرای ایشان هم تا قسمت آخر ادامه خواهد داشت. 

● فاصله بین ضبط و پخش چقدر است؟ 

رستمی؛ فاصله بین ضبط و پخش کمتر از بیست و چهار ساعت است. 

● این برنامه ممیزی خاصی هم دارد؟ 

رستمی؛ خیر مثل همه برنامه ها قطعاً اول دیده می شود و بعد از نظارت پخش، اگر مشکلی نداشته باشد روی آنتن می رود. 

● این سه آیتم، سه دکور مجزاست؟ 

رستمی؛ در حقیقت سه دکور مجزا نیست و مثل نخ تسبیح به هم ارتباط دارد و یک المان هایی در دکورهای مختلف تکرار می شود و این کمک می کند تا مخاطب احساس این را که برنامه در سه دکور و لوکیشن مختلف است نداشته باشد. شکل، زاویه ها و مدل نورپردازی هم به گونه یی احساس نزدیکی خاصی به وجود می آورد. 

● به این ترتیب ضبط قسمت های مختلف هم با هم نیست و از بخشی به بخش دیگر سوئیچ نمی شود. 

رستمی؛ خیر. این امکان وجود ندارد. البته مهمان ها قبل از ضبط با هم یک گفت وگوی صمیمانه یی دارند اما اینکه کار را از قسمتی به قسمت دیگر سوئیچ کنیم نیست. 

● من تخصصی در مورد مسائل فنی ندارم. شما از ویژگی های این برنامه از نظر فنی بگویید. 

رستمی؛ مهم ترین ویژگی برنامه این است که کار با شش دوربین سوئیچ می شود و این اتفاق تازه یی در زمینه این نوع برنامه ها است. ضمن اینکه در «آبی شو» از نور خارجی استفاده نمی کنیم و تمام نورهای صحنه در داخل دکور هستند.
غمن سعی می کنم نگاه ملامت بار «ابوالفضل اکبری» تهیه کننده «آبی شو» را که وقت ضبط برنامه اش را گرفته ام نادیده بگیرم، شما هم نادیده بگیرید، چرا که به راستی حق با اوست. فقط به عنوان آخرین سوال با وی هم کلام می شوم و می پرسمف؛ 

● آیا حقیقت دارد که «آبی شو» به عنوان برترین برنامه در سال شکوفایی و نوآوری برگزیده شده است. 

اکبری؛ فعلاً در این مورد نامزد شده ایم. حال اینکه انتخاب هم شده باشیم یا خیر به نظر می رسد شما بیشتر اطلاع داشته باشید.
کلام آخر، ویژگی دیگر «آبی شو» موسیقی آن است. این موسیقی که در تیتراژ می آید کاری است از ناصر چشم آذر (که حضور دوباره وی اتفاق دلنشینی است) با شعری از «بابک صحرایی» و صدای «حمید حامی». ضمن اینکه موسیقی میانی برنامه نیز کاری است از «روزبه بمانی» و گفتنی است که موسیقی زنده در این برنامه موجب ارتباط بیشتر مخاطبانی شده است که میانه خوبی با لب زدن خوانندگان مورد علاقه شان ندارند و مسوولیت نوای موسیقی که قرار بود با دستان هنرمند «آندره آرزومانیان» نواخته شود به «رضا تاج بخش» سپرده شده است.
آبی شو به کارگردانی عباس اختری و تهیه کنندگی ابوالفضل اکبری هر شب از شبکه تهران روی آنتن می رود.

روزنامه اعتماد

نشست پرسش و پاسخ درباره الی

اصغر فرهادی به همراه جمعی از عوامل سازنده‌ی فیلم «درباره الی»، چهار روز پس از بازگشت از جشنواره‌ی فیلم برلین و کسب خرس نقره‌یی بهترین کارگردانی روبروی خبرنگاران نشست و در نشستی دو ساعته با خبرنگاران سخن گفت.   

  

 

   

 

  

 

 

 

 

 

 

 رضوی: احتمال اکران نوروزی «درباره الی»

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این نشست که صبح امروز ـ سوم اسفند ماه ـ در فرهنگسرای رسانه برگزار می‌شد، سید محمود رضوی تهیه‌کننده فیلم درباره‌ی زمان اکران عمومی «درباره الی» گفت: خوشبختانه با روندی که پیش رفته مشکلی برای اکران این فیلم وجود ندارد و ما پیگیر اکران این فیلم در نوروز یا تابستان هستیم. البته فکر کردیم شاید فیلم تلخی‌هایی دارد که مناسب اکران در نوروز نباشد، با این حال احتمال اکران در نوروز هم وجود دارد.

 فرهادی: ملاک موفقیت فیلم در برلین تنها گرفتن جایزه نیست

اصغر فرهادی کارگردان برگزیده‌ی جشنواره‌ی برلین و فیلم فجر، درباره‌ی گرفتن خرس نقره‌ای جشنواره‌ی برلین گفت: ملاک موفقیت فیلم در برلین تنها گرفتن جایزه نیست. خوشبختانه نقد‌هایی که بعد از اکران فیلم نوشته شد همه به وجه مشترکی که همان توجه به مساله‌ی تکنیکی و فنی این اثر بود، پرداختند و این روند برای من باعث خوشحالی است.

او خاطرنشان کرد: پیش از این به‌خاطر اکران دیگر فیلم‌هایم به جشنواره‌ی خارجی رفته بودم. گاهی با نقدهایی روبه‌رو می‌شدم که تنها یکی دو خط آن به فیلم مربوط می‌شد و بقیه‌ی نقد مباحثی درباره‌ی ایران را در

بر می‌گرفت. درحالی که معتقدم قرار نیست، فیلم دایره‌المعارفی درباره‌ی کشورش باشد و اصولا هیچ فیلمی نمی‌تواند شناخت کاملی از کشورش ارایه بدهد. ضمن این‌که شان یک فیلم نیست که بهانه‌ای باشد برای پرداختن به مسائل دیگر. زیرا که به‌عنوان یک اثر هنری مستقل است و می‌تواند مورد بحث قرار بگیرد. خوشبختانه برای فیلم «درباره‌ی الی» نقد‌هایی نوشته شد که به منحنی فیلمنامه، کیفیت صدا، طراحی لباس‌ها، مضمونی که در دل فیلم جاری است و ... پرداخته بودند.

جایزه‌ی بزرگ برخورد یکسان اقشار گوناگون بود

فرهادی درعین حال خاطرنشان کرد: این مطلب به معنای آن نیست که این فیلم، ایرانی نیست. بلکه تلاش کرده‌ایم فیلمی قابل باور برای تماشاگر ایرانی باشد. بدون این‌که داعیه‌ی این را داشته باشد که داستان آن به بخشی از مردم ایران بر می‌گردد. خوشبختانه جایزه بزرگتری که در ایران و برلین گرفتیم برخورد یکسان اقشار گوناگون تماشاگران با این فیلم بود.

از حاشیه‌سازی پرهیز کردم

اصغر فرهادی سپس درباره‌ی موانع اکران عمومی فیلم در جشنواره‌ی فیلم‌ فجر توضیح داد: تنها موردی که به نظر می‌آمد می‌توانست در نمایش فیلم ایجاد مکث کند، بازی گلشیفته فراهانی بود. اما از آنجا که صورت مساله طوری نبود که لاینحل به نظر بیاید تصور می‌کردم مساله حل می‌شود. بنابراین از حاشیه‌سازی پرهیز کردم.

او با اشاره به حواشی پیرامون اکران این فیلم یادآور شد: از زمانی که این زمزمه‌ها آغاز شد، پیش از این‌که پیگیری‌ خود را آغاز کنم، افرادی در وزارت ارشاد، خانه سینما، بنیاد سینمایی فارابی و ... تلاش‌هایی برای حل مشکل اکران فیلم آغاز کردم و حتی عده‌ای بیش از من تلاش کردند. پس دیدم نباید بی‌جهت اعتراض کنم. به‌ویژه این‌که هیچ کس به من نگفت از خیر نمایش این فیلم بگذر. بلکه همه می‌گفتند تلاش می‌کنیم سرنوشت فیلم به حاشیه‌هایش پیوند نخورد.

فرهادی با تقدیر از تلاش تمام کسانی که برای حل مشکل اکران فیلم‌اش اقدام کردند، یادآور شد: آنقدر تعداد این افراد زیاد است که نمی‌توانم از همه‌شان تشکر کنم. خوشبختانه با کمک آقای شمقدری و احمدی‌نژاد این مشکل حل شد و از این‌که فرصت دیده‌شدن فیلم را پدید آوردند، بسیار سپاسگذارم.

اجازه نمی‌دهم «درباره الی» قربانی شود

خواست من اکران عمومی فیلم است

او در پاسخ به پرسش یکی از حاضران مبنی‌بر احتمال استفاده‌های تبلیغاتی از فراهم آوردن شرایط اکران این فیلم، بیان کرد: تا جایی که به شخصیت‌ فیلم و اعتقاداتم توهین نشود، تلاش می‌کنم که فیلم اکران شود و اجازه نمی‌دهم این اثر که هم‌چون کودکم به من نزدیک است، قربانی شود. ضمن این‌که تصور نمی‌کنم فیلم ابزار خوبی برای تبلیغات سیاسی باشد. در میان جمعیت 70 میلیونی ما درصد کسانی که سینما را از طریق مطبوعات پیگیری می‌کنند، بسیار اندک است. بنابراین اصلا برایم افتخاری نیست که فیلم در این مقطع متوقف شود. بلکه خواست من اکران عمومی این فیلم است.

کارگردان «درباره الی» در پاسخ به پرسش دیگری مبنی‌بر احتمال الگو‌سازی از این فیلم برای ساخت آثار دیگر برای موفقیت در جشنواره‌های بین‌المللی، بیان کرد: مرگ سینمای جشنواره‌ای در این است که بخواهیم همه سینما را در یک جریان خلاصه کنیم. اگر سینمایی که پیرو سبک عباس کیارستمی بود به افول رسید به این دلیل بود که همه تصور می‌کردیم باید به آن سمت برویم. امیدوارم فیلم‌هایی که از استاندارد‌های زیبایی، بصری، شنیداری و غیره محروم نیستند، در گونه‌های مختلف سینمایی به جشنواره‌ها راه یابند.

اصغر فرهادی سپس با تشریح حضور این فیلم در جشنواره‌ی برلین ادامه داد: تنها مساله‌ای که دراین سفر ناراحت‌کننده بود سوء تفاهمی بود که در کنفرانس مطبوعاتی ما در جشنواره‌ی برلین به‌وجود آمد. زمانی که وارد برلین شدیم تصور می‌کردم دیگر حاشیه‌ای نخواهیم داشت، اما حاشیه‌هایی که آنجا مطرح شد بیش از ایران بود. به‌گونه‌ای که در نخستین روز حضور ما در جشنواره تمام پرسش‌ها درباره‌ی حاشیه‌های فیلم بود. اما هنگام پاسخ‌گویی به‌گونه‌ای رفتار کردیم که نشان دادیم تمایلی نداریم به این موضوعات بپردازیم. چرا که معتقدم نباید درباره‌ی مشکلات داخلی‌مان درجشنواره‌های خارجی سخن بگوییم و علاوه بر آن مایل نبودم با طرح مشکلات فیلم ترحم و دلسوزی شرکت‌کنندگان را نسبت به خود، فیلم و کشورم برانگیزم. بنابراین با روحیه‌ای متعادل به آنان گفتم؛ فیلم ما هم مانند دیگر آثار شرکت‌کننده به جشنواره برلین راه یافته است.

 گلایه از برخی مطبوعات در برلین

فرهادی با ابراز گله‌مندی از برخی مطبوعات آلمانی گفت: مطبوعات ایرانی کار بزرگی کردند که فیلم را بدون واسطه‌ی حاشیه‌هایش دیدند، حتی اگر آن را دوست نداشتند. البته در کنفرانس مطبوعاتی برلین یکی دو نفر تلاش کردند سوالات حاشیه‌ای بپرسند، زیرا همان اندازه که ما درباره‌ی غربی‌ها دچار توهم هستیم آنها هم نسبت به ما و سینمایمان دشوار توهم هستند. خوشبختانه بعد از یکی دو پرسش این فضا شکسته شد و پرسش‌های دیگر همه درباره‌ی فیلم بود. به جز یکی دو خبرگزاری و یک برنامه تلویزیونی که سوالات توهین‌آمیزی را مطرح کردند و من هم به بهترین شکل به آنها پاسخ دادم.

در فیلم‌هایم نشان دادم خنثی نبودم

به گزارش ایسنا، این کارگردان سینمای ایران در بخش دیگری از این نشست بیان کرد: در فیلم‌هایم نشان می‌دهم که نسبت به شرایط خنثی نبوده‌ام و همواره نقد داشته‌ام. اما نگاه توهم‌آمیز و توهین‌آمیز نسبت به ما و سینمای‌مان را که از سوی برخی مخاطبان خارجی وجود دارد نمی‌پسندم. البته ما خود‌مان هم در ایجاد این تصورات نادرستی که از کشورمان دارند، مقصریم. زیرا ما بوده‌ایم که خود را این‌گونه تعریف کرده‌ایم. بنابراین پرسش‌های این‌چنینی ما را به واکنش‌هایی وا می‌داشت به گونه‌ای که به حامی بی‌چون‌وچرای کشورمان تبدیل می‌شدیم. هرچند که معتقد نیستم این‌جا گل و بلبل است، اما می‌دانم آن طرف‌ هم تصور درستی از ما ندارد و نگاه ترحم‌آمیزشان برایم آزار‌دهنده است.

 می‌خواستم پایان فیلم محتوم نباشد

فرهادی در پاسخ به پرسشی مبنی‌بر قضاوت اخلاقی کاراکتر‌های فیلم‌هایش بیان کرد: امروزه مرز‌های اخلاقی بسیار مبهم است و این از تبعات زندگی بشری امروز است. چرا که همه چیز کاملا چند بُعدی و وابسته به شرایط و موقعیت است.

او تصریح کرد: سینمای نخبه‌ی روز دنیا به این سمت می‌رود که کنسرو عقاید خود را به تماشاگر تحویل ندهد. بلکه زمینه‌ای ایجاد می‌کند که بعد از اندوه یا شادی ناشی از دیدن فیلم تماشاگر به فکر و اندیشه واداشته شود. زیرا هیچ یک از ما پاسخی برای مسائل نداریم و این چنین است که صورت مساله مدام مطرح می‌شود. به‌همین دلیل بود که می‌خواستم فیلم پایان محتوم نداشته باشد و پلان آخر آن به‌گونه‌ای باشد که تماشاگر به فکر واداشته شود. در حالی که سینمای دوره‌ی پیشین تماشاگر را با انبوهی از پاسخ‌ها روانه خانه می‌کرد.

 فیلمبرداری خیلی از پیش‌تعیین شده نبود

فرهادی هم‌چنین در باره‌ ضربه‌های عاطفی فیلم هم گفت: فکر می‌کردیم تکرار این ضربه‌ها از تاثیر‌ آن می‌کاهد بنابراین فیلمنامه را با کم کم و با خست به بازیگران دادیم و فیلمبرداریمان خیلی از پیش تعیین شده نبود و این چنین بود که فشار روانی باعث شد موی برخی از بازیگران جوری سفید شود که ناچار شدیم آن را رنگ کنیم. البته این خواسته من نبود و همواره در طول زمان فیلمبرداری شرایط شادی را برای گروه ایجاد می‌کردیم. اما فیلم تاثیرات اجتناب‌ناپذیر خود را داشت.

 پایان‌ فیلم‌هایم تلخ نیست، واقع‌بینانه است

او پایان فیلم «شهر زیبا»، «چهارشنبه سوری» و «درباره‌ی الی» را تلخ ندانست و گفت: این پایان‌ها تلخ نیست بلکه واقع‌بینانه است.

اصغر فرهادی در پاسخ به پرسشی مبنی‌بر پنهان‌کردن واقعیت در این فیلم گفت: صورت مساله‌ی فیلم این است که چرا همه واقعیت را نمی‌گوییم و به گفتن بخشی از آن بسنده می‌کنیم. نهادینه‌شدن این موضوع یکی از پرسش‌های فیلم است.

در ساخت فیلم تلاش کردم فیلم شبیه دوربین مخفی باشد

او در ادامه درباره‌ی تعلیق دراین فیلم توضیح داد: هنگام ساخت فیلم بیشتر با ناخودآگاه خود کار می‌کنم، زیرا همه آگاهی‌ها قبل از خلق فیلم اتفاق افتاده است. بنابراین حرف‌هایم کاملا مطلق نیست. در ساخت این فیلم تلاش کردم فیلم شبیه دوربین مخفی باشد. به‌گونه‌ای تماشاگر بی‌واسطه با ماجراها روبه‌رو شود و بیش از آنکه دوربین خود را به رخ بکشاند، بازی‌هاست که خود را نشان می‌دهند و این موضوع در تمرینات‌مان جا افتاد. علاوه بر این به بچه‌ها می‌گفتم وقتی بازیگر مقابل‌تان بازی می‌کند او را هم درک کنید، چون این فیلم یک بازیگر محوری نداشت.

به گزارش ایسنا، اصغر فرهادی در این نشست مهم‌ترین دستاورد ارزشمند فیلم خود را نگاه همسوی مخاطبان، مردم و منتقدان این فیلم در ایران و آلمان دانست و گفت: این برایم بسیار ارزشمند بود که فیلم تنها به یک گروه خاص تعلق نداشته باشد.

 زارعی: موفقیت این اثر را افتخار ملی می‌دانم

دراین نشست مریلا زارعی یکی از بازیگران در سخنانی گفت: به عنوان یک ایرانی و صرف نظر از این‌که عضو کوچکی از گروه سازنده‌ی فیلم هستم، موفقیت این اثر را افتخاری ملی می‌دانم و خوشحالم که نماینده‌ای از کشورمان در کنار آثار قدرتمند جهانی رقابت کرده است.

او درباره‌ی شیوه‌ی بازیگری دراین فیلم گفت: فیلم به‌ ترتیب فیلمنامه جلو رفت و تنها تفاوت آن با زندگی معمولی این بود که انگار همه این پلان‌ها در یک روز اتفاق افتاده بود. ما هم مثل زندگی و مثل تماشاگران فیلم از آینده بی‌خبر بودیم و حس‌مان این‌گونه بود که نباید آگاهی خود را درهنگام بازی به تماشاگر منتقل کنیم، بلکه باید مثل نادان مطلق پیش رویم.

او درادامه‌ی سخنان خود خاطرنشان کرد: سینمای ما در شرایطی است که به‌عنوان بازیگر حرفه‌ای تلاش می‌کنیم همیشه معقول‌تر و زیبا‌تر دیده شویم، اما من همواره از تجربه‌های بدیع استقبال می‌کنم و به‌طور کامل خود را در اختیار کارگردان قرار می‌دهم.

زارعی با اشاره به دومین همکاری‌اش بعد از حضور در سریال «داستان یک شهر» اضافه کرد: آن زمان احساس می‌کردم نوعی بازیگری در کار اصغر فرهادی است که ما را از بازیگری حرفه‌ای که تمام کُنش‌هایش کلیشه‌ای شده دارد را دور می‌کند و این ویژگی در فیلم «درباره‌ی الی» هم بسیار بارز است.

دراین پروژه گروه بازیگری به مفهوم واقعی گروه بود، چیزی که طی این سال‌ها تجربه نکرده بودم. فیلم کاری بود که به شدت تمرکز می‌طلبید و ما هیچ ارتباطی با جهان بیرون نداشتیم . چرا که می‌توانست پروسه رسیدن به خلق اثر را طولانی‌تر کند.

پیمان معادی : با شروع فیلمبرداری از فیلم‌نامه‌نویسی جدا شدم

هم‌چنین دراین نشست پیمان معادی، دیگر بازیگر فیلم که به عنوان فیلمنامه‌نویس در سینما فعالیت دارد درباره‌ی نخستین تجربه‌اش در زمینه‌ی بازیگر گفت: خیلی دغدغه‌ی بازیگری نداشتم، گاه پیشنهاداتی مطرح می‌شد که چندان جدی نبود، اما زمانی که آقای فرهادی پیشنهاد بازی در این فیلم را مطرح کرد، نتوانستم به او نه بگویم و خوشحالم که در این کار حضور یافتم.

پیمان معادی ادامه داد: از نخستین روز حضور در گروه از فیلمنامه‌نویس بودنم، جداشدم و یکی از جالب‌ترین تمرینات ما برای رسیدن به نقش‌ها این بود که بخش‌هایی را که اصلا در فیلمنامه وجود نداشت، تمرین می‌کردیم و همین موضوع باعث باور‌پذیر‌تر‌شدن نقش‌ها شد.

او ادامه داد: از ابتدا با این‌که در کنار بازیگران حرفه‌ای قرار گرفته بودم ذره‌ای ترس نداشتم، زیرا به‌خوبی می‌دانستم که اصغر فرهادی اشتباه نخواهد کرد و خود را به‌دست او سپردم.

شهاب حسینی:

در فیلم زندگی کردیم

در این نشست شهاب حسینی درباره‌ی حضور‌ش در این پروژه گفت: بزرگترین مشکلی که برای بازی در این نقش داشتم، این بود که باید پروسه‌ای طولانی طی می‌کردم تا به عدم بازیگری برسم. به‌ویژه به‌خاطر بازی در نقش‌های احساسی طی کردن این مسیر برایم دشوار بود. زیرا نمی‌دانستم چگونه نباید بازی کنم. در تمرینات گام‌به‌گام به شخصیت نزدیک شدم. تمام زیرمتن‌ها را تمرین کردیم و اتود‌های هوشمندانه کارگردان بسیار موثر بود. در کنار آن قصه‌هایی خواندم که ماجراهای آن در آلمان اتفاق می‌افتاد و پیش زمینه‌ای از زندگی در آلمان به‌دست آوردم.

حسینی ادامه داد: هدف ما دراین فیلم بازی‌کردن و رسیدن به یک مستند بود و بهترین راه آن زندگی‌کردن در فیلم بود.

او با تقدیر از دقت و وسواس فرهادی در ساخت این فیلم خاطر‌نشان کرد: در طول مسیر کاری‌ام، گاه فیلمنامه‌هایی پیشنهاد شده که بسیار تولیدی به آن نگاه شده است. ساخت این فیلم هم می‌توانست چنین باشد اما خوشبختانه بسیار هوشمندانه، ظریف و با وسواس و در مدت زمان بیش از 85 روز طول کشید که نتیجه‌ی آن موفقیت‌آمیز بود.

 مهران‌فر:

پروسه تمرین «درباره الی» همچون تئاتر بود

در این نشست احمد مهران‌فر دیگر بازیگر فیلم با بیان این‌که هنوز فیلم را ندیده‌ است و برای دیدن آن بسیار مشتاق‌ است ادامه داد: از همان ابتدا تمرینات بسیار زیادی در موسسه «کارنامه» انجام دادیم و برخلاف پیمان معادی که ترسی نداشت، من بسیار دلهره داشتم.

او ادامه داد: پروسه‌ تمرین این فیلم هم‌چون تئاتر شکل گرفت. فیلمنامه‌ی آن هم مانند یک نمایشنامه، شکل گرفته بود.

مهران‌فر درباره‌ی روان‌شناسی نقش‌های فیلم گفت: یکی از سخت‌ترین نقش‌هایم را بازی کردم. زیرا این کاراکتر بیشتر تماشاگر بود و کمتر کُنش داشت. بنابراین پیدا‌کردن روانشناسی او برایم دشوار بود.

 صابر ابر:

 برای بازی در این نقش تردیدی نداشتم

دراین نشست صابر ابر، بازیگر دیگر فیلم درباره‌ی حضور کوتاه‌اش در این فیلم گفت: برای بازی در این نقش هیچ تردیدی نداشتم، برایم مهم نبود که کوتاه است زیرا به بخشی از فیلم مربوط می‌شد که تاثیر خود را داشت. بازیگری دراین فیلم مثل خود زندگی‌کردن پر از تجربه و اتفاق بود.

ابر ادامه داد: در تمریناتی که داشتیم کارگردان از همان آغاز تاکید می‌کرد که اگر جنس بازی‌ها درست نباشد فیلم موفق نخواهد شد. اما آنچه بازی را برای من سخت می‌کرد، این بود که این کاراکتر از جایی وارد داستان می‌شد که بخش زیادی از فیلم گذشته است و با حسی که می‌توانست بالاترین حس یک کاراکتر در طول فیلم باشد. همین روند بسیار دشوار بود. باید نقطه و سکانسی را به‌عنوان نقطه‌ی اصلی کاراکتر پیدا می‌کردیم و کاراکتر را براساس آن می‌ساختیم و بسیار مشکل بود.

رضوی:

 جایزه‌ی مردمی نشان داد کارمان را به خوبی انجام دادیم

به گزارش ایسنا، محمود رضوی تهیه‌کننده‌ی این فیلم با ابراز خرسندی از موفقیت نخستین پروژه‌ی تولید‌ی‌اش گفت: ساخت فیلم از نظر تولیدی کار سختی بود. اما همراهی کارگردان آن بسیار راهگشا بود. او به خوبی توانست از امکانات و بازیگران سرشناس استفاده کند و نماینده‌ی بسیار خوبی از سینمای ایران را در جشنواره‌ی جهانی معرفی کند. همین موفقیت ادامه کار را برای ما دشوارتر می‌کند.

او ادامه داد: برخلاف رویه‌ی چند سال اخیر می‌خواستیم فیلمی بسازیم که در عین حفظ ارزش‌های فرهنگی و اخلاقی به خوبی دیده شود و فروش داشته باشد. زیرا اگر مردم فیلم را نبینند آن فیلم به چه کاری می‌آید؟! و اصلی‌ترین هدف خود را که همان دیده شدن است، باخته است. اما جایزه مردمی نشان داد که کارمان را به درستی انجام داده‌ایم.

به گزارش ایسنا، امیر پوریا منتقد حاضر و گرداننده‌ی جلسه بود

پوستر

 

 

 

 

عکس های سوپراستار