مصاحبه با شهاب حسینی درباره آبی شو

وقتی گوشی را برمی دارم تا با «شهاب حسینی» تماس بگیرم و قراری برای یک گفت وگو به همراه گزارشی از برنامه موفق «آبی شو» که وی یکی از مجریان آن است بگذارم به این می اندیشم که برخورد وی بعد از دریافت یکی از باارزش ترین سیمرغ های جشنواره امسال چگونه خواهد بود، و جالب اینکه از همیشه همراه تر به نظر می رسید و خیلی زود مرا به لوکیشن «آبی شو» دعوت کرد تا گفت وگویی با او و دیگر عوامل این برنامه داشته باشم. این گفت وگو در روزهای پایانی برنامه «آبی شو» شکل گرفت.  

ساعت هشت شب در پیک هیاهوی خیابان های تهران، زمانی که ماشین ها از سر و کول هم بالا می روند، در یکی از شلوغ ترین مناطق تهران خودم را به استادیوم شهید شیرودی می رسانم. «آبی شو» جنگ ترکیبی است که از ایام فجر در بیست و یک قسمت، حدود ساعت ۳۰/۲۱ از شبکه تهران روی آنتن می رود. 

لوکیشن برنامه سالن سرپوشیده تنیس مجموعه شیرودی است که به رغم پرده برزنتی که جلوی در را محصور کرده، از فضای بیرون هم سردتر است. جالب اینکه بعد از کنار زدن این حصار اگر حواست به دکور پرت شود، به فاصله ۳۰ ، ۴۰ سانت به چند پله می رسی که اگر شانس نیاوری (که من آوردم) می توانی خود شکار لحظه ها شوی و سوژه جالبی برای گزارش پشت صحنه. 

«آبی شو» برنامه هوشمندانه یی است که این هوشیاری از عنوان دوپهلوی آن که از طرفی ما را به آبی شدن، آرامش و صداقت دعوت می کند و از طرفی دیگر با پسوندی فرنگی نوید یک جنگ و نمایش را می دهد، آغاز می شود، با دکور منحصر به فرد و نوع فیلمبرداری ادامه پیدا می کند و با انتخاب مجری ها به اوج می رسد.  

شهاب حسینی که چهره محبوب و اجرای قابل تاملی دارد، سعید ابوطالب که زمانی او را به عنوان نماینده خود در مجلس برگزیده ایم و مدت ها نگران سرنوشت وی به عنوان یک مستندساز و خبرنگار اسیر شده بودیم و حال نیز او را یک سیاستمدار با اعتقادهای خاص خودش می دانیم و رضا حسین زاده گوینده مسلط و باتجربه که خبرهای زیادی از زبان او شنید ه ایم، مجریان برنامه «آبی شو» هستند. یکی دیگر از ویژگی های «آبی شو» اجرای برنامه موسیقی زنده در آن است که می تواند نکته قابل قبولی برای ارتباط بهتر با مخاطب باشد. 

پشت صحنه برنامه «آبی شو» در حالی به گفت وگو با شهاب حسینی مجری، عباس اختری کارگردان و حسین رستمی مدیر تولید می پرداختم که در گوشه دیگر سالن مهمان امشب برنامه داوود رشیدی خود را برای گفت وگو آماده می کرد. رشیدی مثل همیشه باوقار و دوست داشتنی است. ای کاش فرصت مناسبی داشتم تا با وی نیز همکلام می شدم. مهمان دیگر برنامه حسام نواب صفوی است که هنوز نرسیده است، 

● مدتی است برنامه های تاک شو دغدغه و بهانه من برای گفت وگو شده است که شاید به این وسیله بتوانیم بررسی داشته باشیم بر اینکه این برنامه ها چه جایگاهی دارد، چه جایگاهی باید داشته باشد و چگونه می توان به ایده آل در این نوع برنامه سازی نزدیک شد، به خصوص در مقوله اجرا. عده یی از پیشکسوتان این برنامه ها همچون دکتر اسماعیل میرفخرایی عقیده دارند این نوع برنامه ها و اجرای آن نیاز به تخصص و تحصیلات آکادمیک در این زمینه دارد، عده یی دیگر چون بیژن بیرنگ به تحقیقات ریشه یی و جامع بهای بسیار می دهند و نسل جدید برنامه سازان نظیر منصور ضابطیان و فواد صفاریان پور معتقدند مهم خروجی کار است. اینکه یک برنامه با چه طرح و سوژه، چطور و چگونه موفق باشد و با مخاطب ارتباط برقرار کند. در حقیقت هدف همه آنان رسیدن و ساختن یک برنامه خوب و موفق است اما در راه رسیدن به آن اتفاق نظر ندارند. شما به عنوان یکی دیگر از برنامه سازان جوانی که با « آبی شو» موفق ظاهر شده اید در این باره چه نظری دارید؟ 

اختری؛ با توجه به یکسری تجربیاتی که در این زمینه داشته ام، یکی از دغدغه های من در زمینه برنامه های تاک شو این است که حتماً باید بستری ایجاد شود تا شخصی که می خواهد گفت وگو کند یک کارگردان باشد. منظور من از کارگردان کسی است که بتواند برنامه را هدایت کند. بتواند یک طراح خوب باشد و لحظه به لحظه توانایی این را داشته باشد که با هوش و ذکاوت خود نکات مهم یک گفت وگو را بگیرد و پیش ببرد. کلاً به اعتقاد من هم در برنامه های گفت وگومحور چیزی که خیلی مهم است خروجی کار است چرا که گاهی موقعیتی پیش می آید که تمام شرایط گفت وگو مهیا است؛ چه از نظر امکانات فنی، چه از نظر مطالب محتوایی که در اتاق فکر طراحی و برنامه ریزی شده است اما گفت وگو روح و پویایی لازم را ندارد و همین هم موجب می شود تا ارتباط خوبی برقرار نکند. در ضمن یک گفت وگو به حس دو نفر و انرژی که به هم منتقل می کنند نیز بستگی دارد که گاه تبدیل به یک موضع گیری نسبت به یکدیگر می شود. در یک گفت وگو گاه بحثی پیش می آید که از قبل برنامه ریزی نشده و خیلی مهم است که مجری توانایی هدایت این مورد جدید را داشته باشد و بتواند از سرد شدن و منحرف شدن بحث جلوگیری کند و گفت وگو را به مسیر اصلی خود برگرداند.  

● بعضی از مجریانی که خود تهیه کننده یا کارگردان برنامه نیستند معتقدند توانایی جمع کردن یک گفت وگو را دارند اما به اندازه یی از طریق کارگردان زیر نظر گرفته می شوند که رشته کار را از دست می دهند. 

به نظر من یک کارگردان و کسی که کار را طراحی می کند باید قبل از شروع یا ضبط صحبت های لازم را داشته باشد و یکسری مسائل را منتقل کند، جلسه یی باشد که معمولاً هست و در این جلسات مسائلی که با هم اتفاق نظر دارند درنظر گرفته شود، اما در ضبط و برنامه زنده زمانی که کار شکل می گیرد باید مجری را آزاد بگذارند یا به بیان بهتر به او اعتماد کنند مگر در جاهایی که احساس می شود بحث به بیراهه می رود که می تواند این مورد را که از نظر مجری دور مانده گوشزد کند و بهتر این است که این گوشزد در تایم آنتراکت یا وله باشد. من فکر می کنم این درست مثل یک بازی فوتبال می ماند که تا قبل از شروع بازی، مربی هر چه را که مدنظر دارد به بازیکن منتقل می کند و تمرینات و آمادگی ها صورت می گیرد، تاکتیک ها و تکنیک ها مرور می شود اما وقتی بازی شروع می شود، این خود بازیکن ها هستند که عمل می کنند و این مساله باید در یک تاک شو توام با آزادی عمل باشد، تا مجری حضور ذهنش را از دست ندهد. البته یک گفت وگو مسلماً نیاز به هدایت دارد. منظورم به طور کل برنامه های گفت وگومحور است که معمولاً مدیران در یک هات لاین هایی به ما زنگ می زنند و یکسری مسائلی را به ما گوشزد می کنند که خیلی از این تذکرها درست هم هست اما ما که در میدان کار قرار داریم ناخواسته از آن غافل می مانیم. 

● چقدر به این معتقدید که مجری و مهمان برنامه باید با هم هماهنگ باشند و همدیگر را بپذیرند.  

اختری؛ یقیناً همین طور است. مجری و شخص مقابلش باید به هم اعتمادی توام با آزادی عمل و ظرافت داشته باشند تا کار مورد قبول باشد. این توضیح را هم بدهم که ما در آبی شو یک مشکل عمده داریم و اینکه خیلی از مهمان های ما در دقیقه ۹۰ تغییر می کنند، بعضی نمی آیند و بعضی اضافه می شوند یا گاهی مدیران بعضی از مهمان ها را پیشنهاد می دهند و قطعاً فرصت کافی برای خیلی از برنامه ریزی ها در گفت وگو از ما سلب می شود و این بار بیشتری را بر دوش مجری می گذارد. البته فکر می کنم کم کم برنامه روی غلتک افتاده و می توانیم برنامه پخته تری از آب دربیاوریم. در شب شیشه یی هم همین اتفاق افتاد و من به عنوان یکی از عواملی که در آن نقش داشته ام می توانم بگویم شب شیشه یی نسخه موفق تر و پخته تر عبور شیشه یی بود به این دلیل که یکسری تجربه ها در عبور شیشه یی به دست آمد که منجر شد اتاق فکر شکل بهتری به خود بگیرد و منسجم تر عمل کند و به این ترتیب توانستیم تا ۵۰ ، ۶۰ درصد در شب شیشه یی موفق تر باشیم ضمن اینکه در آن برنامه ها بیشتر با مخاطب عام در ارتباط بودیم و نمی خواستیم خیلی تخصصی صحبت کنیم اما در آبی شو با توجه به اینکه مهمان ها با دقت بیشتری انتخاب می شوند و دیدگاه متفاوتی هم نسبت به ارتباط مجری و مهمان داریم، در جاهایی که می توانیم مخاطب بیشتری جلب کنیم، اما ترجیح می دهیم بیشتر حول یکسری محورهای کلی حرکت کنیم و از زرد بودن فاصله بگیریم حتی اگر یکسری بیننده را از دست بدهیم. همه ما در «آبی شو» بر این باور هستیم که بتوانیم به مسائل ریشه یی و تخصصی بپردازیم و با این فرمت نیاز به دقت بیشتری داریم. 

● حال که برنامه «آبی شو» برنامه موفقی شده چرا تصمیم بر این است که ادامه نداشته باشد؟  

این برنامه به مناسبت ایام فجر تهیه شده و از اول هم قرار بر این بود که حدود یک ماه روی آنتن باشد در قالب ۲۱ برنامه. 

رستمی؛ فکر می کنم دلیل عمده اش این است که کار توی تله تکرار نیفتد چرا که وقتی یک فواره بیش از حد بالا می رود ممکن است به سقوط برسد و ما می خواهیم «آبی شو» در اوج تمام شود.  

● اما یک ماه مدت خیلی کمی است برای یک برنامه به وسعت «آبی شو» تا با پتانسیلی که دارد مثل فواره سرازیر شود. در حقیقت «آبی شو» هنوز به اوج نرسیده بلکه به اوج نزدیک شده و هنوز حرف های ناگفته و مهمان های نرسیده زیادی دارد. 

رستمی؛ این برنامه یک برنامه روتین است و مردم به برنامه های روتین عادت می کنند حتی اگر دوستش نداشته باشند و ما می خواهیم «آبی شو» را دوست داشته باشند و از سر عادت تعقیبش نکنند.  

اما بنابر تجربه یی که در زمینه تلویزیون و مخاطب آن دارم با شما موافق نیستم. مردم ما بسیار سختگیرند و تنوع طلب و به راحتی به برنامه یی عادت نمی کنند و تا دوست نداشته باشند نمی بینند، حتی اگر گیرنده روشن باشد. 

● آقای حسینی شما وارد بحث ما نمی شوید. 

قبل از هر چیز با توجه به مثالی که آقای اختری در رابطه با شب شیشه یی زدند باید بگویم ماهیت برنامه ما هیچ شباهتی به برنامه شب شیشه یی و برنامه هایی نظیر آن ندارد. اصلاً بیایید دنبال هیچ ماهیت، برچسب و عنوانی روی برنامه ها نباشیم. اینکه یک برنامه زرد است، قرمز است یا... هر کس براساس تفکر و سلیقه خودش و توانایی هایی که در خود سراغ دارد و رویکردهای خاص خودش برنامه می سازد. ما در این برنامه طبق گفت وگوهای اولیه یی که داشتیم می خواستیم یکسری گفت وگوهای صادقانه طراحی کنیم که این گفت وگوها دلیلی ندارد چالشی باشد تا برای مخاطب گرم و شنیدنی شود چرا که اشاره به مطالبی که اتفاق می افتد به خودی خود می تواند به گرمی و جذابیت یک گفت وگو کمک کند. 
اما اشاره به مطالبی که خیلی به مسائل خصوصی و طیف های شخصی یک نفر مربوط نباشد. ما می توانیم به سیاق اروپای ۱۹۳۰ که مردم می رفتند و اخبار جنگ را در سینماها می دیدند، یکسری گفت وگوی سینمایی ضبط کنیم، نمایش بدهیم. می توانیم خیلی هم بی پرده صحبت کنیم. در اینجا مخاطب این فرصت را دارد که تصمیم بگیرد و مختار است که برود این کار را ببیند یا از دیدن آن پرهیز کند. اما وقتی یک برنامه تلویزیونی است در حقیقت این برنامه به او ارائه می شود و خیلی هم حق انتخاب ندارد بنابراین باید نوع صحبت ها به گونه یی باشد که حاوی نکته زننده و ناراحت کننده یی نباشد و تاثیر منفی نداشته باشد. ما اصلاً قصد نداریم به طرف گفت وگویمان یک انرژی منفی بدهیم به بهانه اینکه می خواهیم یک برنامه چالشی داشته باشیم. ما در فرهنگ و باورهایمان بر این عقیده ایم که مهمان حبیب خدا است. پس چرا باید یک مهمان را دعوت کنیم و بعد آنقدر او را به بهانه چالش در منگنه قرار دهیم که مجبور شود برای دفاع از خودش مطلبی را بگوید که اصلاً راغب به گفتن آن نیست.  

● و شاید در آن لحظه دنبال مفری می گشته تا از شرایط بگریزد و اصلاً به آن صحبتی که می کرده اعتقادی هم نداشته باشد. البته باید قبول کنیم این هم نوعی تاک شو موسوم به هارد تاک است که در فرهنگ ما خیلی جایی ندارد. به خصوص در مدیومی به نام تلویزیون و من با این نظر شما کاملاً موافقم. 

حسینی؛ ببینید، در همان برنامه شب شیشه یی که من مهمان آن بودم بحث به جایی رسید که مجبور شدم به ماشین پراید هاچ بک مشکی که قبلاً داشتم و اینکه چقدر به آن علاقه مند بودم اشاره کنم. واقعاً من به آن برنامه دعوت شده بودم که در مورد اتومبیلم صحبت کنم؟، این یک گفت وگوی چالشی است؟ این صحبت من چه اهمیتی می توانست داشته باشد؟ وقتی یک گفت وگو هدفمند است حتی اگر به ۳۰ درصد هدفی که دارد برسد یک موفقیت بزرگ کسب کرده است و ۷۰ درصد از آن هم به نوعی دیگر موفقیت محسوب می شود چرا که برنامه های دیگر ضعف هایش را حس می کنند و با اجتناب از این کاستی ها می توان برنامه های بهتری ساخت. به نظر من برنامه های گفت وگومحور باید یک «دو امدادی» باشد و هر برنامه جدید مکمل برنامه قبلی حرکتی رو به رشد بکند. 

● به نظر می رسد شهاب حسینی بیشتر از یک مجری، مشاور برنامه «آبی شو» هم هستند و به نوعی «آبی شو» روی تبادل نظر شما و تهیه کننده با نگاه ایشان برنامه ریزی می شود و یقیناً عده یی دیگر که در اتاق فکر شما حضور دارند. جالب است بدانیم که چطور شد، شما شهاب حسینی را انتخاب کردید و به تفاهم رسیدید. با توجه به اینکه می دانیم وی به دلیل مشغله بازیگری مدتی است از اجرا که نقطه شروع فعالیت های هنری او است فاصله گرفته است.  

اختری؛ ما در «آبی شو» یک استودیوی بالای هزار متر داریم با حضور مردم و یکسری چهره ها که هر کدام شان جایگاه ویژه یی دارند و اجرا در چنین برنامه یی همه نگاه ها را به خود جلب می کند. من برای این قضیه و انتخاب مجری به خیلی از گزینه ها فکر کردم و به دنبال کسی بودم که واقعاً ارزش و لیاقت این را داشته باشد که در مرکز ثقل دکور و برنامه قرار بگیرد. شهاب حسینی از نظر من فردی بسیار توانا و شایسته چه در بازیگری و چه در اجراست و می توانست بهترین گزینه باشد و نکته مهم دیگر اینکه شهاب، چهره یی است که مردم دوستش دارند و با دید مثبت به او می نگرند. ما یک نفر را می خواستیم که اگر برای مثال آقای شمخانی یا یک وزیر محترم از یک وزارتخانه در قسمت دیگری از برنامه مهمان ماست و قاعدتاً گفت وگویی سنگین و اختصاصی تری را دربرمی گیرد به عنوان محور برنامه فردی قرار داشته باشد که بتواند با گفت وگویی فرهنگی و هنری محیط را تلطیف کند. شهاب هم از معلومات خوبی برخوردار است و هم مردم و مسوولان نگاه خوبی نسبت به وی دارند. فکر می کنم حضور شهاب نقطه قوت این برنامه است و به این مساله هم ایمان دارم که اگر قرار باشد «آبی شو» ادامه پیدا کند و مردم آن را بهتر بپذیرند، نقطه قوت آن حضور شهاب حسینی خواهد بود. ضمن اینکه از نظرها و پیشنهادات مثبت او هم بسیار بهره می گیریم. حتی شب هایی که برنامه ما خیلی خوب نبوده، این حضور شهاب بوده که موجب شده مخاطب برنامه را پس نزند. او جزء اتاق فکر ماست و به نوعی می توانم بگویم سردبیر برنامه «آبی شو» است. 

شهاب حسینی؛ نمی خواهم صحبت های من و آقای اختری به تعارفات نسبت به هم خلاصه شود اما لازم است این را بگویم که اگر این صحبت هایی که عباس در مورد من می کند صادق باشد، بیشتر به خاطر وسعت نگاه اوست. اگر نوع کار او به گونه یی نبود که بتوان صحبت و تبادل نظر کرد، قاعدتاً من فقط به عنوان یک مجری انجام وظیفه می کردم و می رفتم. اما عباس اختری به حرف ها گوش می دهد، به عقاید احترام می گذارد و به نظرها بها می دهد. دلیل حضور من به شخصه در «آبی شو» (همان طور که در یکی از برنامه ها هم گفتم) این بود که خیلی افراد هستند که فکر می کنند استراتژی حرفه یی اشخاص را بهتر از خودشان می دانند و توصیه هایی دارند که گرچه ۸۰ درصد آن خیرخواهانه است اما چون در جای یکدیگر قرار نداریم نمی توانیم قضاوت درستی داشته باشیم. ما همیشه طبیب دیگران بوده ایم تا طبیب خودمان. در حالی که شاید هیچ کس بهتر از خود فرد نمی تواند درد خود را بفهمد و علاج کند.
آن چیزی که در این برنامه (آبی شو) برای من اهمیت داشت این است که پیشینه من اجرای تلویزیونی است. من به تلویزیون مدیونم. چرا که به من این فرصت را داد تا جلوی دوربین بیایم و خودم را بیازمایم. به همین دلیل دوست دارم هر وقت که می توانم گام مثبتی برای این رسانه بردارم. 

● شما فکر می کنید چرا در سال های اخیر تا این اندازه از برنامه های گفت وگومحور «زنده» فاصله گرفته ایم. 

اختری؛ من نمی توانم جواب دقیقی به این سوال شما بدهم اما فکر می کنم تلویزیون به دلیل حساسیت رسانه یی که دارد ترجیح می دهد برنامه ها به این صورت باشد و به دلیل خط قرمزهایی که وجود دارد و به نظر من باید هم باشد، شرایط کار به این صورت منطقی تر به نظر می رسد. یک رسانه ملی نمی تواند خیلی آزادانه عمل کند. خیلی از گفت وگوها و صحبت ها هست که شنیدنش برای مردم شایسته نیست و ضبط برنامه این فرصت را به ما می دهد تا آنچه شایسته مخاطب است روی آنتن ببریم. همیشه برای برنامه های تاک شو ممیزی هایی وجود داشته است.  

● این ممیزی ها در گذشته هم وجود داشته اما ما برنامه های گفت وگو محور زنده نظیر کوله پشتی یا شب شیشه یی و... داشتیم. 

شهاب حسینی؛ قطعاً کسانی که تعیین سیاست می کنند در جایگاهی هستند که می توانند صلاح یک برنامه را تشخیص دهند. ما نمی توانیم در این برنامه ریزی ها دخالتی داشته باشیم. ما حتی به درستی نمی توانیم خطوط قرمز را بشناسیم و بدانیم در کجا قرار دارد. وظیفه ما اعمال سلیقه هنری مان در یک برنامه است. مثلاً من می توانم به سهم خودم، در راستای سوادم، سوابقم و توانایی هایم در یک برنامه تاثیرگذار باشم و به عنوان یک کارآموز که امیدوارم این لقب را هرگز از من نگیرند و خودم هم هرگز از یاد نبرم آنچه در توان دارم برای بهتر شدن برنامه «آبی شو» یا هر پروژه دیگری که در آن سهیم می شوم به کار بگیرم. 

● سیمرغ بلورین امسال موجب نمی شود تا خیلی از باورهایتان تغییر کند؟ 

شهاب حسینی؛ اتفاق فرخنده یی برای من افتاد تا نتیجه زحماتم را که یقیناً نتیجه زحمات کسانی که به من فرصت دادند هم بود بگیرم؛ سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره بیست و هفتم فجر. حال به عنوان کارآموزی که مورد تایید قرار گرفته وظیفه ام بیشتر شده و حال نمی توانم بگویم «راه می روم تا به مقصد برسم و پشت سرم را هم نگاه نمی کنم.» حالا به نقطه یی رسیده ام که باید بایستم و پشت سرم را بنگرم چرا که مسیری را طی کرده ام که نیاز به مرور دارد و چه فرصتی بهتر از اینکه در یک برنامه تلویزیونی به نام «آبی شو» بتوانم انجام وظیفه کنم. مهمانانی بیایند، گپی بزنیم و نگاهی داشته باشیم به سینما و تفکرش و من بتوانم از تجربه های این عزیزان بهره ببرم و بتوانم با صحبت های ایشان جایگاهم را بهتر پیدا کنم. 

● من فیلم های زیادی دیدم که به جز بازی شما، هر دلیل دیگری می توانست نشان اتلاف وقت باشد اما به دیدن هنرنمایی شما می ارزید. مثلاً بازی تان را در «رخساره» بسیار دوست دارم و بارها مرور کرده ام. سال ها پیش در گفت وگویی که با خانم مرضیه برومند و امیرحسین صدیق داشتم، صحبت به جایگاه بازیگران جوان و اینکه تا چه اندازه سزاوار جایی که ایستاده اند هستند کشیده شد و من به این اشاره کردم که شهاب حسینی از نوادر بازیگران بی ادعایی است که در هر کاراکتری باورپذیر است. مثالی زدم از «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» که در این کاراکتر فوق العاده بودید در حالی که به راحتی می شد گریم تان را پاک کرد، حس این شخصیت را از شما گرفت و نقش مقابل را که بهرام رادان ایفا می کرد به شما سپرد. امیرحسین صدیق در تایید صحبت من گفت؛ به قول خانم برومند، «آل پاچینو» هم اگر ایران بود هرگز آل پاچینو نمی شد. این اظهارنظر من با خرده گیری های زیادی مواجه شد. حالا و امسال برگزیده شدن شما به عنوان بهترین بازیگر به گونه یی خودخواهانه مرا هم برای اظهارنظر سال ها پیشم خشنود کرد. گویی با گرفتن این تندیس، من هم که در این سال ها از طرفداران بازی شما بودم جایزه گرفتم. ضمن اینکه عقیده دارم بعضی از بازیگران نظیر لئوناردو دی کاپریو، ادوارد نورتون، مت دیمون یا حتی کوین اسپیسی (مخصوصاً از هالیوود مثال می زنم که سوءتفاهم نشود) پله پله با هدف و صبورانه به جایگاهشان رسیده اند و معمولاً این جایگاه ها محکم تر و قابل اعتمادتر است. شما هم جزء کسانی بودید که پله پله بالا رفتید، خیلی مواقع هم صبوری کردید و گاهی هم می توانستید بلندتر بپرید و نشد اما بالاخره به آنچه خواستید رسیدید. 

شهاب حسینی؛ سعی می کنم به این مساله خوش بینانه فکر کنم. شاید در آن زمان هنوز بالی برای پریدن نداشتم یا اینکه بال هایم قدرت به این بلندی پریدن را نداشت. 

● این برنامه (آبی شو) با این وسعت دکور و فرمت خاص آن بی شباهت به بعضی از برنامه های تاک شو مطرح خارجی نیست. همه جای دنیا هم به همین ترتیب است یعنی برنامه ها با نگاهی به نظایر مطرح آن در دنیا ساخته می شوند اما دقت در این نگاه بسیار اهمیت دارد. مثلاً حضور تماشاگران در صحنه و هنگام ضبط. تا آنجا که من شنیده ام مثلاً «اپرا وینفری» برای انتخاب و نقش این مدعوین در برنامه یک گروه کارگردانی دارد. هیچ یک از این افراد بی دلیل روی سکو یا صندلی نمی نشینند و بزرگ ترین وظیفه شان دادن انرژی مثبت به برنامه است. اما در «آبی شو» این تماشاگران به قدری منفعل و مسخ شده به نظر می رسند که گویی نه آنها چیزی از گفت وگو می شنوند و نه مجری و مهمان برنامه آنها را می بیند و یکی از ضعف های عمده حضور آنها دیدن کودکان در بینشان است. کودکانی که هیچ علمی به گفت وگویی که مطرح می شود، ندارند. 

رستمی؛ فکر می کنم این برمی گردد به اینکه مهمان ها هم در دقیقه ۹۰ انتخاب می شوند و شرایط و زمان کافی برای حضور موثر آنها وجود ندارد. اما تصمیم داریم به این مساله هم جدی تر فکر کنیم. 

● حتماً می توان هم در دقیقه ۹۰ گل زد و هم پنالتی گرفت. بگذریم. گرچه برنامه «آبی شو» به مناسبت ایام فجر تهیه شده، اما به جز چند روزنامه سال ۵۷ که به ستون های دکور چسبیده و چند گریز به آن ایام، خیلی برنامه یی اختصاصی نیست و من هنوز هم برای اینکه یک چنین برنامه یی با این پیش تولید زمان بر و دکور و لوکیشن عظیم بعد از یک ماه بخواهد تعطیل شود، قانع نشدم. سوال بعدی من این است که، چه خبر از آقای «سعید ابوطالب»، جایش را خالی می بینم حتی جای اسم ایشان را در تیتراژ برنامه. 
رستمی؛ آقای سعید ابوطالب مجری مناسبی برای «آبی شو» بودند و ایشان برای قسمت هایی از برنامه که مربوط به مسائل سیاسی و مرتبط با دهه فجر بود با ما همکاری می کردند و از آنجا که این قسمت ها به پایان رسیده، بالطبع تایم حضورشان هم تا همین جا بوده است. 

● فشار خاصی که روی حضور یا عدم حضور سعید ابوطالب نبود؟ مثلاً اینکه ایشان خط قرمزهایی را شکسته باشند.
 
خیر، به هیچ وجه. البته ایشان با ظرافت خط قرمزهای زیادی را شکستند اما در این مورد فشاری روی برنامه نبود. لازم است این را هم اضافه کنم، در شروع کار از آنجا که من شناخت کافی از آقای ابوطالب نداشتم، فکر می کردم شاید وی از عهده اجرا به خوبی برنیاید. اما به دلیل دانش و آگاهی که به موضوع بحث ها داشتند گرچه گاهی از استانداردهای اجرا فاصله می گرفتند اما خیلی خوب برنامه را جمع می کردند. ضمن اینکه بسیار هم وقت شناس بودند. 

● خب این از خصایص سیاستمداران است که بر عکس هنرمندان به خوبی ارزش وقت را می شناسند. و در مورد آقای حسین زاده؟ 

رستمی؛ رضا حسین زاده بیشتر بحث دستاوردهای ۳۰ ساله انقلاب را بر عهده داشتند و تعقیب می کردند و از آنجا که این دستاوردها ادامه دارد بالطبع اجرای ایشان هم تا قسمت آخر ادامه خواهد داشت. 

● فاصله بین ضبط و پخش چقدر است؟ 

رستمی؛ فاصله بین ضبط و پخش کمتر از بیست و چهار ساعت است. 

● این برنامه ممیزی خاصی هم دارد؟ 

رستمی؛ خیر مثل همه برنامه ها قطعاً اول دیده می شود و بعد از نظارت پخش، اگر مشکلی نداشته باشد روی آنتن می رود. 

● این سه آیتم، سه دکور مجزاست؟ 

رستمی؛ در حقیقت سه دکور مجزا نیست و مثل نخ تسبیح به هم ارتباط دارد و یک المان هایی در دکورهای مختلف تکرار می شود و این کمک می کند تا مخاطب احساس این را که برنامه در سه دکور و لوکیشن مختلف است نداشته باشد. شکل، زاویه ها و مدل نورپردازی هم به گونه یی احساس نزدیکی خاصی به وجود می آورد. 

● به این ترتیب ضبط قسمت های مختلف هم با هم نیست و از بخشی به بخش دیگر سوئیچ نمی شود. 

رستمی؛ خیر. این امکان وجود ندارد. البته مهمان ها قبل از ضبط با هم یک گفت وگوی صمیمانه یی دارند اما اینکه کار را از قسمتی به قسمت دیگر سوئیچ کنیم نیست. 

● من تخصصی در مورد مسائل فنی ندارم. شما از ویژگی های این برنامه از نظر فنی بگویید. 

رستمی؛ مهم ترین ویژگی برنامه این است که کار با شش دوربین سوئیچ می شود و این اتفاق تازه یی در زمینه این نوع برنامه ها است. ضمن اینکه در «آبی شو» از نور خارجی استفاده نمی کنیم و تمام نورهای صحنه در داخل دکور هستند.
غمن سعی می کنم نگاه ملامت بار «ابوالفضل اکبری» تهیه کننده «آبی شو» را که وقت ضبط برنامه اش را گرفته ام نادیده بگیرم، شما هم نادیده بگیرید، چرا که به راستی حق با اوست. فقط به عنوان آخرین سوال با وی هم کلام می شوم و می پرسمف؛ 

● آیا حقیقت دارد که «آبی شو» به عنوان برترین برنامه در سال شکوفایی و نوآوری برگزیده شده است. 

اکبری؛ فعلاً در این مورد نامزد شده ایم. حال اینکه انتخاب هم شده باشیم یا خیر به نظر می رسد شما بیشتر اطلاع داشته باشید.
کلام آخر، ویژگی دیگر «آبی شو» موسیقی آن است. این موسیقی که در تیتراژ می آید کاری است از ناصر چشم آذر (که حضور دوباره وی اتفاق دلنشینی است) با شعری از «بابک صحرایی» و صدای «حمید حامی». ضمن اینکه موسیقی میانی برنامه نیز کاری است از «روزبه بمانی» و گفتنی است که موسیقی زنده در این برنامه موجب ارتباط بیشتر مخاطبانی شده است که میانه خوبی با لب زدن خوانندگان مورد علاقه شان ندارند و مسوولیت نوای موسیقی که قرار بود با دستان هنرمند «آندره آرزومانیان» نواخته شود به «رضا تاج بخش» سپرده شده است.
آبی شو به کارگردانی عباس اختری و تهیه کنندگی ابوالفضل اکبری هر شب از شبکه تهران روی آنتن می رود.

روزنامه اعتماد