صحبت های کارگردان دلشکسته!

   نمایش "کرگدن" به کارگردانی فرهاد آئیش پنجشنبه 28 آذرماه در دو نوبت روی صحنه می‌رود. به گزارش خبرگزاری مهر، روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر اعلام کرد این نمایش که از پنجم آذرماه در تالار اصلی به صحنه رفته، پنجشنبه این هفته در دو نوبت 16 و 19 میزبان علاقمندان تئاتر خواهد بود

 


  آلبوم های جدید گروه سون منتشر شد! 

با اجرای ۷ آهنگ توسط شهاب حسینی. 

اطلاعات تکمیلی به زودی روی وبلاگ قرار میگیرد.  


 امروز قرارداد نمایش فیلم «ایستگاه بهشت» ساخته «نادر مقدس» منعقد شد و این فیلم پس از پایان نمایش فیلم «احضارشدگان» در گروه سینمایی آزادی اکران خواهد شد.  


 

حواشی و اتفاقات در اطراف فیلم «دلشکسته» ادامه دارد .

سه خبر غیر معمول درباره این فیلم


سینمای ما - علی رویین تن؛ کارگردان فیلم سینمایی «دلشکسته» نسبت به تغییراتی که موسسه شهید آوینی در این فیلم ایجاد کرده، معترض است و با سکوت قصد دارد اعتراض خود را نشان دهد!  


فیلم «دلشکسته» که از ۱۳ آذرماه در گروه سینمایی استقلال اکران شده، حواشی زیادی تاکنون در پی داشته است. از جمله چند وقت پیش آنونس و پوسترهای فیلم دزدیده شد و کارگردان آن مضروب! سپس پخش تیزرهای فیلم از تلویزیون ممنوع شد و حالا هم کارگردان آن معترض شده که موسسه شهید آوینی که به نوعی تهیه کننده فیلم هم هست، بدون اجازه او صحنه هایی از فیلم را حذف کرده است. البته موضوع فیلم هم اعتراض های زیادی در پی داشته است.
با علی رویین تن؛ کارگردان «دلشکسته» تماس گرفتیم تا علت را جویا شویم اما او در گفت وگو با خبرنگار سرویس هنری برنا گفت: من در اعتراض به موسسه فرهنگی هنری آوینی و بی احترامی ها و تغییراتی که در فیلم من داشته اند، سکوت می کنم و درباره فیلم صحبت نمی کنم.
وی افزود: من اصلا نمی خواهم حرفی در این مورد زده شود. به نظر من موسسه آوینی با این بی احترامی که کرد، در حدی نیست که بخواهم حرفی درباره کار آنها بزنم.
یادآور می شود، فیلم سینمایی «دلشکسته» که به تازگی روی پرده سینماها آمده، برداشتی آزاد از لیلی و مجنون و نخستین بخش از یک سه‌گانه است که روئین‌تن به زودی ساخت قسمت دوم آن را شروع می‌کند. 

 در «دل شکسته» داستان دلبستگی دو جوان با دو طرز فکر متفاوت را روایت می کند. 

  مرحوم خسرو شکیبایی، فریبا کوثری، شهاب حسینی، بیتا بادران، رضا رویگری، شقایق فراهانی و محمود پاک نیت به ایفای نقش می‌پردازند. 

 «دل شکسته» محصول موسسه شهید آوینی است که نویسندگی و کارگردانی آن را علی رویین تن بر عهده داشته و حسین زندباف نیز آن را تدوین کرده است. 

 
اما تهیه کننده نسبت به این خبر واکنش نشان داده است. تهیه کننده فیلم «دلشکسته» به کارگردانی علی رویین‌تن دلیل حذف برخی صداهای فیلم را درخواست مدیران موسسه شهید آوینی اعلام کرد. 

 مجید اسماعیلی؛ تهیه کننده "دلشکسته" در این باره گفت: برخی از صداهایی که در فیلم وجود داشت از تدابیری که مدیران سرمایه‌گذار موسسه شهید آوینی برای فیلم در نظر گرفته بودند به دور بود، حذف شد.  

وی افزود: این حذفیات شامل قوانین و بخش‌نامه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبود و تنها به حساسیت‌های مدیران موسسه مربوط می‌شود.  

اسماعیلی درباره ممنوعیت پخش تیزر تلویزیونی «دلشکسته» نیز اظهار کرد: مدیران صدا و سیما در رابطه با این فیلم دچار سوءتفاهم شده‌اند که با گفت‌وگوها و رایزنی‌هایی که با آنان داشته‌ایم این سوءتفاهم به زودی برطرف خواهد شد. 

 تهیه کننده «دلشکسته» از این فیلم به عنوان فیلمی ارزشی و محترم یاد کرد! و افزود: من در گفت‌وگوهایی که با برخی از خانواده‌های شهدا داشتم با رضایت‌خاطر این عزیزان از فیلم مواجه شدم که امیدوارم استقبال مردم از این فیلم ارزشی افزایش بیابد.

و بالاخره این که پس از آن چه عوامل فیلم ممنوعیت پخش تبلیغ از صدا و سیما خوانده‌اند، امروز با ارسال پیامک‌هایی به شهروندان و اعلام این خبر، از آن‌ها خواسته شد تا به تماشای فیلم بیایند. ظاهرا مشکلات و حواشی فیلم «دلشکسته» تمامی ندارد.  

 


کارگردان فیلم سینمایی "دلشکسته" نخستین تجربه کارگردانی خود را آینه‌ای از اجتماع امروز دانست که چشم امید آن در اکران به مردم و انتخاب درست آنها دوخته شده است.

علی روئین‌تن درباره شرایط اکران این فیلم به خبرنگار مهر گفت: به هر حال فصل خوبی برای اکران نیست. "دلشکسته" فیلمی مردمی و دانشجویی است، اما اکران عمومی آن در این فصل همزمان با امتحانات دانشجویان می‌تواند به فروش ضربه بزند. ضمن اینکه فیلم از تیزرهای تلویزیونی هم محروم است.

وی ادامه داد: با رایزنی‌های انجام شده متوجه شدم مدیران ارشد صدا و سیما با پخش تبلیغات "دلشکسته" مخالفند. در صورتی که من از آنها بیش از این توقع داشتم. نصب بیلبوردها نیز با مشکل رو به رو شده است. در شرایط فعلی افراد غیر متخصص مسئول امور فرهنگی شده‌اند و نمی‌توان بیش از این توقع داشت. 

این کارگردان جوان افزود: من از مردم توقع دارم به دیدن این فیلم بیایند. یکسری هنرمند اثری تولید کرده‌اند و می‌خواهند مخاطبان آن را ببینند. مردم ما همیشه انتخاب درست داشته‌اند. من از مردم می‌خواهم ما را یاری کنند و با دیدن فیلم و توصیه آن به یکدیگر به اکران فیلم کمک کنند.

روئین‌تن با تشکر از مجید مجیدی گفت: وی با موافقت برای اکران "دلشکسته" به جای "آواز گنجشک‌ها" در سینما استقلال نشان داد هنرش فقط فیلمسازی نیست. او با انسانیت و بزرگی اجازه داد با اینکه فیلمش به کف فروش نرسیده "دلشکسته" جایگزین آن شود. اگر بزرگواری وی نبود فیلم ما این هفته نیز به اکران درنمی‌آمد. امیدوارم روزی اثری که قابل باشد را به وی تقدیم کنم.  

 

 

کارگردان "دلشکسته" درباره استقبال مخاطب از این فیلم گفت: فیلم من کاری پرمخاطب خواهد بود. دلم می‌خواست مرحوم خسرو شکیبایی زنده بود تا حضور وی برای فیلم تبلیغ باشد، نه اینکه فیلم به عنوان آخرین نقش‌آفرینی او ثبت شود. زنده‌یاد شکیبایی در این فیلم بازی درخشان و جذابی ارائه کرده و حضورش کاملا متفاوت است.

وی "دلشکسته" را آینه‌ای از اجتماع امروز دانست و تاکید کرد: این فیلم چالش‌هایی را به وجود می‌آورد و مسائلی پیچیده را بیان می‌کند. "دلشکسته" از افتراق دو نسل از جامعه صحبت می‌کند. این فیلم یک اثر ضد ریاکارانه است و با اینچنین موضوع‌هایی در جامعه مشکل دارد. این فیلم حرف آدم‌هایی را بیان می‌کند که دلشکسته هستند و سعی می‌کنند شفاف باشند.

روئین‌تن خاطرنشان کرد: من به خاطر اتفاق‌هایی که سر این فیلم برایم افتاد و اذیت‌هایی که شدم تا پایان اکران حرفی نخواهم زد. من از این به بعد سکوت می‌کنم. اما اگر بخواهند فشار بیاوردند قفل سکوتم را می‌شکنم .در این شرایط خیلی‌ها آسیب خواهند دید. من فیلمم را به شخصی تقدیم کردم که نامش در تیتراژ است.

این فیلمساز تاکید کرد: ما از نسلی هستیم که سر جلوی آهن و آتش گذاشتیم و محکم روی اصول و عقاید خود ایستادیم. هر کس که ایمانش از ما بیشتر است جلو بیاید. پیش از این از قول من گفته شد می‌خواهم فیلم اول در شیراز اکران شود. من چنین حرفی نزدم و فقط گفتم دلم می‌خواهد این اتفاق بیفتد.

"دلشکسته" داستان دختر و پسری است که می‌خواهند با هم ازدواج کنند، اما مسائلی مانع می‌شود. زنده‌یاد خسرو شکیبایی، فریبا کوثری، آفرین عبیسی، اکبر عبدی، شهاب حسینی، بیتا بادران، رضا رویگری، شقایق فراهانی و مجید مشیری بازیگران فیلم هستند. اکران این فیلم در گروه سینمایی استقلال از روز چهارشنبه 13 آذرماه آغاز شده است.

عوامل تولید عبارتند از فیلمبردار: شاپور پورامین، مدیر تولید: مجتبی امینی، تدوینگر: حسین زندباف، آهنگساز: محمد فرشته‌نژاد، طراح گریم: عبدالله اسکندری، طراح صحنه و لباس: محسن شاه‌ابراهیمی، صدابردار: عباس کیاپور، عکاس: سحاب زریباف، تهیه‌کننده: مجید اسماعیلی، محصول: موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی. 

خبرگزاری مهر 


ضعف های فیلم دلشکسته را می پذیریم.  

فیلم «دلشکسته» یک کار ارزشی است که در بسیاری از صحنه ها این نوع نگاه ارزشی را داریم اما قبول دارم که در سکانس هایی هم ما در بیان این نگاه خوب عمل نکرده ایم.

به گزارش برنا، محمد قهرمانی؛ مدیر موسسه فرهنگی شهید آوینی درباره فیلم "دلشکسته" گفت: این فیلم هم پیامدهای مثبت دارد و هم منفی. تمام تلاش ما این بود که مسائل اجتماعی و طیف های جامعه را مطرح کنیم. به طور مثال یک عده ای آرمان های خود را در لاابالی گری می بینند و تعدادی دیگر در مسائل ارزشی که ما می خواستیم این دو طیف را در کنار هم قرار دهیم.
وی افزود: البته ضعف هایی هم در فیلم وجود دارد اما نکات مثبت آن و به ویژه پیام هایی که دارد، برای مخاطب جذابیت های لازم را ایجاد می کند. ما قبول داریم که در برخی موضوع ها خیلی به واقعیت نزدیک نشده ایم اما این خاصیت فیلم و سینماست.
قهرمانی درباره اغراق هایی که در برخی صحنه های فیلم وجود دارد، نیز گفت: به عنوان مثال در صحنه هایی که دوستان امیرعلی و یا خود او مدام تسبیح به دست دارند یا تفکرات خاصی را بیان می کنند ما سعی کردیم به واقعیت ها نزدیک شویم. همه می دانند بسیاری از مردم و به ویژه بچه های بسیجی به طور ناخودآگاه مدام تسبیح به دست دارند و در بسیاری از مواقع برای گفتن ذکر از آن استفاده می شود و اصلاً قصد ما نگاه ابزاری به آن نبوده است.
مدیر موسسه فرهنگی شهید آوینی در ادامه تصریح کرد: این فیلم، یک کار ارزشی است که در بسیاری از صحنه ها این نوع نگاه ارزشی را داریم اما قبول دارم که در سکانس هایی هم ما در بیان این نگاه خوب عمل نکرده ایم.
وی در پاسخ به این سوال که "فضای بسیار غلو شده فیلم به پیام و هدفی که مدنظر شما بوده، لطمه وارد کرده است؟ اظهارکرد: ما در پایان بندی فیلم تمام تلاش خود را کردیم که به نوعی جامعه آرمانی را به نمایش بگذاریم که همه تحت لوای پرچم امام حسین(ع) گردهم می آیند. در فرهنگ ما شیعیان هم این وجود دارد و باید آن را جزو فضای مثبت کار تلقی کنیم و نه منفی و غلو آمیز.
قهرمانی نگاه و نقد تخصصی به این فیلم را کمی بی انصافی دانست و گفت: من خودم از جمله افرادی بودم که از نقدهای صورت گرفته درباره این فیلم استقبال کردم اما به نظرم باید از دید مردم عادی هم باید این فیلم ار نگاه کرد که آیا آنها پیام مورد نظر را دریافت کرده اند یا خیر که به نظرم این قضیه اتفاق افتاده است.
وی در پاسخ به این سوال که "چرا بسیاری از شخصیت های فیلم به یک باره متحول شدند و این خود شاهدی بر این مدعاست که فضای فیلم به شدت غلو شده و شعاری است،" اظهارکرد: من قبول دارم در یک سری از صحنه ها "دلشکسته" نتوانسته پیام خود را به بیننده منتقل کند. به طور مثال شخصیت باغبان بسیجی که نقش آن را رضا رویگری بازی می کرد شاید یکی از نقاط ضعف فیلم باشد چراکه این کاراکتر برای مخاطب چندان ملموس و قابل باور نبود اما قصد این بود که منزوی شدن برخی از رزمندگان پس از پایان جنگ تحمیلی نمایش داده شود ولی چندان موفق نبودیم.
مدیر موسسه شهید آوینی در پایان گفت: من از تماشاگران و منتقدان می خواهم این فیلم را خارج از نکات منفی آن ببینند و به پیام پایان فیلم توجه کنند.

شهاب حسینی در فیلم آناهیتا

 با انتخاب بخش اصلی بازیگران و عوامل فیلم «آناهیتا» به کارگردانی عزیزالله حمید‌نژاد اواخر آذر کلید می‌خورد.

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، این فیلم سینمایی که در لوکیشن‌های مختلفی در تهران به مدیریت فرشاد محمدی فیلمبرداری خواهد شد ،بر اساس فیلمنامه‌ای از عزیز الله حمید‌نژاد است که به موضوع تحقیقات علمی چند جوان می‌پردازد.
بر اساس این گزارش ،حضور شهاب حسینی ، میترا حجار ، نرگس محمدی و پوریا پورسرخ در این فیلم قطعی است. طراحی صحنه آن را بهزاد کزازی به عهده دارد و طراح چهره‌پردازی آن کوروش علیزاده است.
به گزارش فارس، تمام لوکیشن‌های این فیلم انتخاب و تثبیت شده است و تنها انتخاب برخی از بازیگران و عوامل فنی فیلم باقی مانده است که با انجام آن، اواخر آذر و یا اول دی ماه این پروژه سینمایی کلید می‌خورد.
عوامل دیگر این فیلم عبارتند از:
دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: سحر صباغ‌سرشت، مدیر تولید و مجری طرح: محمود محمدطائمه، مدیر تدارکات: فواد بوربور، دستیار تدارکات: مجتبی زندی، تهیه‌کننده: شیوا فیلم پارس. 


 در ضمن، دلشکسته اکران شد !  

شهاب در دلشکسته 

 

در تئاتر خبری از cut نیست !

 

        

 

  

       

 

       

 

       

 

   

       

 

       

 

              ( پس از سیو کردن ، عکس ها را با کیفیت و اندازه واقعی ببینید ! )  

************

بوتار گفت:"روزنامه نگارها یک عده آدم دروغگو و دورو هستند. همیشه  زیر کاسه شان یک نیم کاسه است. دایم به فکر توطئه هستند. من به عنوان یک معلم با سابقه، متعهد و متفکر تا چیزی را به چشم خودم نبینم باور نمی کنم. من یک سیستم فکری مرتب و علمی دارم." رویم را به احمد ساعتچیان کردم و پرسیدم:" به من کنایه می زند؟!" خندید و گفت:"دیالوگش را تمرین می کند." شهاب حسینی با صدای بلند و لبخند زنان این جملات را با خود تکرار می کرد. این بار قرار نیست او در نقش جوانی عاشق ظاهر شود. حسینی نقش بوتار را بازی می کند، اتودهای مختلفی برای آن داشته است تا بالاخره آن چه این شب ها روی صحنه می بینید را هم خودش و هم فرهاد آییش پسندیده اند. بعد از تمرینات متوالی با اندکی کم و زیاد کردن برخی حرکات، رفتارها یا تغییراتی در لحن و گفتار توسط آییش، حسینی بوتارش را پیدا کرده است. از کار در تئاتر راضی و خشنود به نظر می رسد. به او می گویم یک جمله دربارۀ تئاتر بگو، می گوید:"تئاتر برای من لمس تپش قلب کاریست که دارم انجام می دهم." از این ها که بگذریم یکی از مهم ترین دلایل خشنودی او، به گفتۀ خودش، کار در کنار مهدی هاشمی است. مهدی هاشمی از بازیگران محبوب اوست و کار کردن با وی برایش لذت بخش است. شهاب حسینی در این نخستین شب های اجرا خیلی خوب و مسلط بر صحنه ظاهر شده است. بعد از یکی از اجراها از او شنیدم که می گفت:"اگر یک لحظه را خراب کنی، بقیۀ بازی را از دست خواهی داد." بله آقای حسینی در تئاتر خبری از cut نیست نباید لحظه را از دست داد!!!!!!!  

منبع:

http://www.rhinoceroses.blogfa.com  

  

سلام. 

این طور که معلومه بلیت تئاتر به این راحتیا گیر نمیاد.از ساعت ۴ بعد از ظهر فروش بلیت آغاز میشه.اما از ساعت ۳ مشتاقان دیدن این تئاتر تو صفن ! پس برای اینکه بلیت گیرتون بیاد باید زود برین.قیمت بلیط هم همون طور که گفتن شده ۶۰۰۰ تومن ! 

این عکس رو هم برای کسانی میذارم که دوست دارن گریم آقای حسینی رو در این تئاتر ببینن. 

 

شهاب در کرگدن

شهاب در کرگدن !

سلام. 

این طور که معلومه بلیت تئاتر به این راحتیا گیر نمیاد.از ساعت ۴ بعد از ظهر فروش بلیت آغاز میشه.اما از ساعت ۳ مشتاقان دیدن این تئاتر تو صفن ! پس برای اینکه بلیت گیرتون بیاد باید زود برین.قیمت بلیط هم همون طور که گفتن، شده ۶۰۰۰ تومن !   

پیش فروش بلیت از طریق سایت فرهاد آییش : 

http://theater.farhadayeesh.com  

این عکس رو هم برای کسانی میذارم که دوست دارن گریم آقای حسینی رو در این تئاتر ببینن. 

 

شهاب در کرگدن 

 

گزارشی از تمرین نمایش «کرگدن» ۲

 اجرای کرگدن 3 روز برای جشنواره موسیقی تعطیل میشود. 

 « گرچه چند اجرای ما به دلیل همزمان شدن با جشنواره موسیقی تعطیل میشود ، این موضوع را میپذیرم و نهایت همکاری را با مجموعه تئاتر شهر و مرکز هنر های نمایشی خواهم داشت.» فرهاد آییش کارگردان تئاتر کرگدن درباره 3روز تعطیلی نمایشش به خاطر جشنواره موسیقی اینچنین گفت. 

نمایش کرگدن از روز 5 آذر ماه در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه میرود و اجرای آن روزهای 19 تا 22 آذر ماه تعطیل خواهد بود.


  

 بعضی از خوانندگان درباره چگونگی تهیه بلیت از من سوال کردن که من طی تماسی که با تئاتر شهر داشتم، گفتن که بلیت ها هم پیش فروش میشه و هم فروش روزانه.قیمت بلیت هم 5000 تومان.

 


گزارشی از تمرین نمایش کرگدن : 

 

نیازی :فرهاد آئیش و گروهش این روزها مشغول تمرین نمایش جدید خود در پلاتو شماره 1 تئاتر شهر هستند. فرهاد آئیش این بار نمایشنامه «کرگدن» اوژن یونسکو را که خود با توجه به شرایط زمانی و مکانی امروز بازنویسی کرده، برای روی صحنه بردن آماده می‌کند. حضور مهدی هاشمی به‌عنوان بازیگر نقش «برانژه» آن هم پس از سال‌ها دوری از صحنه تئاتر از نکات بارز و جالب توجهی است که به طور قطع توجه بسیاری از هنرمندان و هنردوستان و منتقدان را به خود جلب کرده و یقینا در زمان اجرا نیز با استقبال تماشاگران مواجه خواهد شد. نمایش کرگدن که چند سال پیش نیز به کارگردانی وحید رهبانی اجرا شده بود، اوایل آذر سال‌جاری در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر با بازی مهدی هاشمی، احمدی ساعتچیان، آتنه فقیه نصیری، شهاب حسینی، فرهاد آئیش، رامین ناصرنصیر، مائده طهماسبی، سعید شیری، صابر ابر، محمد صادقی، مهدی صادقی، شکوفه هاشمیان و محمد فرشته‌نژاد روی صحنه خواهد رفت. طراحی صحنه و لباس آن را محسن شاه ابراهیمی و آهنگسازی نمایش را محمد فرشته‌نژاد بر عهده دارند ؛ علی هاشمی دستیار اول و شکوفه هاشمیان نیز عکاس این کار هستند. تمرین ساعت سه بعد از ظهر در پلاتو شماره یک تئاتر شهر شروع می‌شود. تقریبا همه اعضای گروه به غیر از یک یا دو بازیگر، در سالن حضور دارند؛ شهاب حسینی که در این روز اصلاٌ به تمرین نمی‌آید و محمد فرشته‌نژاد نیز قرار است با تاخیر به گروه بپیوندد. گروه کار خود را با تمرین بدن و بیان آغاز می‌کند؛ حلقه بازیگران شکل می‌گیرد، مائده طهماسبی مسوول تمرین بدن و احمد ساعتچیان مسوول تمرینات بیان می‌شوند. رامین ناصر نصیر نیز با کمی تاخیر به گروه می‌پیوندد. پس از پایان تمرین بدن و بیان ، فرهاد آئیش گروه را جمع می‌کند تا به آنها خبر دهد بازیگری که پیش ا ز این نقش «پیرمرد» را بازی می‌کرد به علت فیلمبرداری و تداخل کارش با زمان تمرین نمی‌تواند در این اجرا با گروه همراهی کند و از این به بعد قرار است «صابر ابر» به جای او این نقش را بازی کند. فرهاد آئیش در ادامه ، حضور مهدی هاشمی در اجرایش را - که حدود یازده سال است روی هیچ صحنه‌ای ظاهر نشده- باعث افتخار خود دانست. مهدی هاشمی نیز در پاسخ گفت: «اولین بار سال 1371 نمایش «چمدان» را از فرهاد آئیش دیدم که بسیار جذاب و پر از ایده بود و آن زمان بود که با خودم گفتم خوشحال می‌شوم اگر روزی با فرهاد آئیش کار کنم. بعد از آن، نمایش‌های «تق‌صیر» و «شام آخر» را از فرهاد آئیش دیدم. مهدی هاشمی «چمدان» را اثری دانست که برای اولین بار توانسته بود خاطره نمایش‌های خوب ِ‌ سال‌های بسیار دور را یادآوری و زنده کند. حال دیگر زمان تمرین نمایش است. بازیگران متن‌های خود را که هنوز کامل حفظ نیستند برداشته و در جای خود و در صحنه قرار می‌گیرند. مهدی هاشمی و احمد ساعتچیان نیز پس از صحبت با کارگردان به گوشه ای می‌روند. شروع این صحنه با محمد فرشته‌نژاد است که نقش خواننده کور را ایفا می‌کند و از نقش‌های اضافه شده به نمایش در بازنویسی فرهاد آئیش است. اما به دلیل عدم حضور محمد فرشته‌نژاد در نیمه اول تمرین، یکی از عوامل کار به جای او بازی می‌کند. طبق گفته دستیار کارگردان هر صحنه به طور کامل گرفته می‌شود . سپس استراحتی کوتاه برقرار می‌شود و پس از آن ، صحنه بعد تمرین می‌شود.
ریتم‌، ریتم، ریتم
امروز قرار است به ریتم کار توجه بسیار شود و کارگردان تاکید و تکرار می‌کند: ریتم... ریتم... ریتم. وقتی صحنه تا نیمه تمرین می‌شود، کارگردان آن را قطع می‌کند تا توضیحاتی به بازیگران درباره نحوه جای گیری در صحنه بدهد. موضوع مورد بحث ، صحنه عبور کرگدن است. تقریبا همه در این صحنه حضور دارند ، حتی خود فرهاد آئیش که نقش «منطق‌دان» را ایفا می‌کند. صدای عبور سهمگین کرگدن توسط صدای ضربه‌های پای کسانی که در پشت صحنه هستند ساخته می‌شود و هر لحظه ، بلند و بلندتر می‌شود. همه از جای خود بلند شده و متعجب به بیرون و عبور کرگدن خیره می‌شوند: «واقعا کرگدنه ... این دیگه از کجا پیداش شد... خیلی عجیبه...» صحنه دوباره قطع می‌شود. یکبار دیگر کارگردان چگونگی صحنه و حفظ ریتم را یادآوری می‌کند. این بار ترجیح می‌دهد بازیگر «کرگدن» جای «منطق‌دان» بایستد تا خودش صحنه را از بیرون بررسی کند.
بازگشت ِ بازیگر سرشناس
مهدی هاشمی که پس از سال‌ها دوری از صحنه تئاتر با این نمایش در نقش «برانژه» بر صحنه ظاهر می‌شود، درباره آن چنین می‌گوید: «این نمایش درباره کشیده شدن جمع به راه خشونت‌بار و اعمال دسته‌جمعی خشونت آمیز در یک زندگی بسیار پیروزمندانه و هیجان‌انگیز است که در نهایت به فاجعه ختم می‌شود. مثل دوران نازیسم، مثل استالینیسم و همه ایسم‌هایی که در زمان خودشان به نظر می‌رسید جهان را به سمت پیروزی می‌برند. اما در انتها به فاجعه و نابودی رسیدند و همچنین درباره مقاومت‌فرد در برابر هجوم‌ جمعی حیوانی است که دور از خصلت‌های عاطفی، ظریف و متمدنانه یک انسان بافرهنگ است.» وی همچنین درباره سال‌های دوری از صحنه و بازگشت دوباره‌اش به تئاتر می گوید: «با اینکه پیشنهاد چند کار تصویری خوب داشتم، دعوت کارگردان خوب تئاتر آقای آئیش که بسیار دوستش دارم را قبول کردم که چند ماهی در فضای کار تئاتر باشم؛ فضایی که 10 سال پیش از انقلاب در آن بودم و زندگی لذت بخش شبانه‌روزی با گروه تئاتر «پیاده» داشتم. بعد از انقلاب هم چند بار فرصت آن پیش آمد که با استاد بهرام بیضایی کار کنم و در نمایش «پیروزی در شیکاگو» به کارگردانی داوود رشیدی نیز بازی کنم. یک سال هم با دانشجوهای رشته نمایش دانشگاه آزاد نمایشی را به صورت بداهه سازی کار کردیم و به صحنه بردیم. گاه این فرصت‌ها که پیش می‌آید یکباره همه خاطره‌های خوب دوره دانشجویی جلوی چشمم می‌آید و مشتاقانه به طرفش کشیده می‌شوم.» وی همچنین افزود: «گروهی که الان با آنها همکاری می کنم، همه با شیفتگی و اشتیاق کار می‌کنند و نمایشنامه‌ کرگدن نیز اثر منحصر به فرد دنیای نمایشنامه‌نویسی است. امیدوارم همه چیز خوب پیش رود.»
مردی که کرگدن می‌شود
دیگر بازیگر نمایش «کرگدن» احمد ساعتچیان است که نقش «ژان» را بر عهده دارد. وی که حدود هفت سال پیش در همین نمایش به کارگردانی وحید رهبانی در نقش «دْدار» روی صحنه رفته بود ، درباره نقش خود می‌گوید: «نمایشنامه کرگدن، نمایشنامه شناخته شده ای است. به‌خصوص برای من که یک‌بار دیگر هم ـ البته در نقشی دیگر ـ در آن بازی کردم. ژان از نقش‌های سخت این نمایشنامه است. شخصیتی است که روی صحنه به کرگدن تبدیل می‌شود که شیوه آن هم جذاب خواهد بود و هم می‌تواند برای بازیگران درس بازیگری باشد و همین‌طور فرآیندی است که در این اجرا با توجه به نگاه متفاوت فرهاد آئیش جذاب خواهد بود.» احمد ساعتچیان معتقد است با توجه به نگاه متفاوت آئیش و همچنین شناخته شده بودن نمایش، خود او نیز به نقش از منظر دیگری نگاه می‌کند و به جای گزیدن شخصیتی بیرونی که قصد درس دادن به برانژه را دارد، به سمت کاراکتری پیش می‌رود که با برانژه دوستی قدیمی و صمیمانه دارد. وی تاکید می‌کند در کنار نگاه فرهاد آئیش و همین‌طور اوژن یونسکو به این نقش، برخورد خود او با نقش به عنوان بازیگر این کاراکتر ، در چگونگی شکل‌گیری آن تاثیر دارد. او همچنین تاکید کرد که تبدیل شدن این نقش به کرگدن طوری خواهد بود که جنبه‌های دراماتیک آن نمود پیدا کند.
سینما و تئاتر
آتنه فقیه‌نصیری دیگر بازیگر این نمایش است که در نقش «دیزی» ظاهر می‌شود. این نخستین حضور وی بر صحنه تئاتر خواهد بود و در این‌باره می‌گوید: «دلیل حضورم پیشنهاد از طرف آقای آئیش که فردی شناخته شده در عرصه تئاتر هستند، بود. گروه ایشان گروهی ترغیب‌کننده برای تئاتر هستند و کار با آنها برای من نوعی یادگیری دوباره به حساب می‌آید. مقوله صحنه و نمایش با تصویر و قرار گرفتن مقابل دوربین تفاوت دارد. به عنوان کسی که چندین سال است بازی می‌کنم، این بهترین موقعیت برای جواب دادن به وسوسه روی صحنه بودن است.» وی در ادامه به تفاوت‌های موجود میان تصویر و نمایش نظیر تقطیع، دکوپاژ، پلان‌بندی، حفظ راکورد بازی و... که در نمایش وجود ندارند اشاره می‌کند و می‌گوید: «به جای آن نمایش نیازمند تمرکز کامل برای اجرای یک متن از اول تا آخر و هماهنگی با بقیه گروه در یک کار است. به ویژه در کار آقای آئیش که ریتم خاصی را هم طلب می‌کند این نکته بسیار مهم است. آقای آئیش به دلیل آنکه خودشان کار تصویر داشته‌اند به خوبی می‌دانند بازیگری را که تا به حال کار صحنه نداشته چگونه وارد فضای نمایش و هدایت برای رسیدن به نقش کنند.» زمان استراحت گروه دیگر به پایان رسیده است. در این بین محمد فرشته‌نژاد نیز به گروه می‌پیوندد و تمرین همچنان ادامه پیدا می‌کند. باید دید این بار فرهاد آئیش و ستارگان گروه‌اش چگونه کرگردن ها را به سالن اصلی تئاتر شهر می آورند.
فصل مشترک من و یونسکو
فرهاد آئیش : انتخاب این نمایش طی صحبت‌های طولانی با مدیران تئاترشهر و مسوولان و تامل روی کارهای مختلف از چخوف ، شکسپیر و... شروع شد و در آخر ما هم به این نتیجه رسیدیم که کرگدن انتخاب خوبی است. اما کرگدن که در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم نوشته شده، خصوصیاتی دارد که بیشتر به آن دوره زمانی و مکانی مربوط می‌شود و خواه ناخواه فضایی برای من باز بود که بتوانم آن را آداپته و اقتباس کنم تا بتواند برای زمان ما یعنی پنجاه و چند سال بعد از کار و مکان ما یعنی ایران جوابگو باشد. اما این، چالش بسیار سختی بود. چون من باید مانند یک بندباز روی یک بند راه می‌رفتم. از طرفی می‌خواستم به یونسکو کاملا وفادار بمانم. از طرف دیگر می‌خواستم امضا و اثر انگشت خودم روی آن باشد. باید فصل مشترک بین خودم و یونسکو را پیدا می‌کردم. باید بگویم از نظر سلیقه کاملا به یونسکو نزدیکم. هم خودم در گذشته متوجه این شدم و هم نزدیکانم. قبلا هم یکی دیگر از کارهای یونسکو یعنی «آوازخوان طاس» را اقتباس کرده بودم که در آن بیشتر از نظر مفهومی به اثر مبدا وفادار ماندم. اما شخصیت‌ها را به ایران آورده بودم و ایرانی شده بودند. اینجا تشخیص دادم که از فضای کرگدن یونسکو خارج نشوم. به همین دلیل در فضای اروپا ماندم. شاید تا حدی بتوان گفت ناکجاآبادی در اروپا . فقط تعدادی کاراکتر به نمایشنامه اضافه کردم و به خصوص صحنه 4 کار را که می‌توانست برای زمان ما خسته‌کننده و تکراری باشد، تغییر اساسی دادم و تعدادی از کاراکترهای اول نمایش را در این صحنه آوردم. امیدوارم که روح اوژن یونسکو در قبر نلرزد. اما لااقل خودم راضی هستم. خوشبختانه و خوشبختانه و خوشبختانه بچه‌های گروه هم راضی هستند و حدس می‌زنم که اگر روی برنامه پیش برویم و جلو یا عقب نیفتیم مخاطبین ما هم دوست خواهند داشت. اما معتقدم که این به هر حال کرگدن اوژن یونسکو نیست. شاید باید گفت کرگدن یونسکوی فرهاد آئیش. کمی بیشتر که فکر می‌کنم می‌بینم نه، روح اوژن یونسکو در قبر نمی‌لرزد، شاید خوشش هم بیاید.»

۵ آذر ، نمایش کرگدن!

 

به گزارش باشگاه خبرنگاران از روابط عمومی مجموعه تئاترشهر، با پایان گرفتن نمایش "مهمانسرای دو دنیا" به کارگردانی سهراب سلیمی نمایشنامه "کرگدن" نوشته یوجین اونیل به کارگردانی فرهاد آئیش در تالار اصلی روی صحنه می‌رود.
مهدی هاشمی، شهاب حسینی، آتنه فقیه نصیری، احمد ساعتچیان، مائده طهماسبی، رامین ناصرنصیر، صابر ابر و فرهاد آئیش بازیگران اصلی این اثر نمایشی هستند که از تاریخ یاد شده ساعت 19 در تالار اصلی روی صحنه می‌رود.
محسن شاه ابراهیمی طراح صحنه و لباس، علی هاشمی دستیار اول و برنامه‌ریز، کاوه قاسم‌زاده دستیار دوم کارگردان، هدی اربابی منشی صحنه، محمد فرشته‌نژاد آهنگساز و شکوفه هاشمیان به عنوان عکاس، افرادی هستند که آئیش را در این اجرا یاری می‌دهند.   

لازم به ذکر است که نمایش کرگدن 45 اجرا دارد.


 

نمایش «کرگدن» به کارگردانی فرهاد آییش با اجرای ترانه هایی از افشین یدالهی به صحنه می رود. محمد فرشته نژاد که به عنوان آهنگساز، خواننده و بازیگر در اجرای این نمایش حضور دارد دراین باره به خبرگزاری دانشجویان، گفت: «در حال حاضر سرگرم ساخت ملودی های این نمایش هستم و قرار است برای دو ملودی ما، ترانه هایی توسط افشین یدالهی سروده شود.» او ادامه داد: «این ترانه ها در آغاز و وسط نمایش و توسط بنده اجرا می شود، ضمن این که در اجرای این نمایش برای نخستین بار روی صحنه آکاردئون می زنم.»
فرشته نژاد درباره دیگر ویژگی های ساخت موسیقی این نمایش هم توضیح داد: «با توجه به ویژگی های نمایش کرگدن و حضور کرگدن روی صحنه، صداها و افکت های ویژه ای را طراحی کرده ایم و علاوه بر آن از آثار دوستان صدابردار و آهنگساز هم استفاده می کنیم به گونه ای که در کنار موسیقی کوبه ای، سوئیچ هایی در پشت صحنه تعبیه می شود و این افکت ها و صداها از طریق این سوئیچ ها اجرا می شوند و این اتفاق برای نخستین بار در تئاتر رخ می دهد.» فرهاد آییش این روزها تمرینات نمایش جدید خود را با حضور بازیگرانی همچون مهدی هاشمی، مائده طهماسبی، احمد ساعتچیان، آتنه فقیه نصیری و شهاب حسینی انجام می دهد. این نمایش با بازنویسی فرهاد آییش از پنجم آذرماه در تالار اصلی تئاترشهر به صحنه می رود.

گزارشی از تمرین نمایش «کرگدن» ۱

گزارشی از تمرین نمایش «کرگدن» نوشته اوژن یونسکو به کارگردانی فرهاد آییش

در میان مسخ شدگان  


ندا طیبی/روزنامه اعتماد : اوژن یونسکو محبوب ترین نویسنده فرهاد آییش نیست اما از همه نمایشنامه نویسان دیگر به او نزدیک تر است. آنچنان که آییش نوع طنز، تخیلات و دیدگاه های او را بسیار نزدیک به خود می بیند. با این حال «کرگدن» انتخاب صد درصد فرهاد آییش نیست، در جلسه دوستانه یی که میان مدیر پیشین تئاتر شهر و آییش در مورد اجرای نمایشی در تالار اصلی تئاتر شهر برگزار شد، هر دو طرف به این نتیجه رسیدند که «کرگدن» اجرا شود. موضوع بر سر اجرای نمایشی بود که بتواند در کنار تماشاگران همیشگی تئاتر، تماشاگران عام تر را هم به تئاتر شهر بکشاند و چه گزینه یی مناسب تر از فرهاد آییش که پیش از این بارها موفقیت خود را در اجرای چنین آثاری ثابت کرده است و این گونه بود که آییش دست به کار بازنویسی نمایشنامه یونسکو شد.

---

یک اتاق است و یک پنجره و «دودار» که می رود تا تنها «برانژه» و «دیزی» بمانند و آخرین لحظات نمایش «کرگدن» را رقم بزنند. مهدی هاشمی بعد از 10 سال که از اجرای «کارنامه بندار بیدخش» بهرام بیضایی می گذرد، به دعوت فرهاد آییش آمده تا نقش «برانژه» را بازی کند. آتنه فقیه نصیری اما اولین بار است که حضور در یک گروه تئاتری را تجربه می کند، بازیگری که قرار است «دیزی» نمایش «کرگدن» باشد.

«دودار» می رود، همان مردی که عاشق بود و آنقدر خجول که هرگز نتوانست عشق خود را به «دیزی» ابراز کند و حالا «دیزی» می ماند و «برانژه» تا حادثه عشق را ظرف 30 ثانیه تجربه کنند و سقوط آن را در عرض 15 دقیقه، آنها فشرده یک زندگی 25 ساله را در 15 دقیقه تجربه می کنند و از عشق به جدایی می رسند...

آنچه آنان را به یکدیگر پیوند می دهد، ترس است. آییش از بازیگرانش می خواهد که این ترس را در بازی خود داشته باشند.

دیزی از زیستن در یک جهان تخیلی می گوید؛ جهانی به دور از کرگدن ها با تمام واقعیت شان و برانژه می خواهد از او دفاع کند هر چند به نظر دیزی نیازی به این کار نیست.

در طول مکالمه عاشقانه آن دو صدای «کرگدن ها» از بیرون به گوش می رسد، صدایی که گاه شدت و ضعف پیدا می کند و حالا با زنگ تلفن است که همه چیز به گونه یی دیگر اتفاق می افتد، زنگ قوی و شدید تلفن که آغازگر حادثه یی بزرگ است... دیزی مدام از برانژه می خواهد تا این زنگ را بی پاسخ بگذارد و تلفن را جواب ندهد، هراس او از واقعیت بیرون است اما برانژه می خواهد بداند که دوروبرش چه می گذرد و این نقطه آغاز جدایی است... عشق در همان لحظه شکل گیری زیر سوال می رود. مهدی هاشمی با پیشینه تئاتری قدرتمندی که دارد، همچنان دقیق است و موشکافانه کار می کند. او از مدت ها پیش به فرهاد آییش علاقه مند بوده است؛ «شخصیتش را خیلی دوست دارم. تجربیات متفاوتی در داخل و خارج از کشور دارد و از کارگردان های متعادلی است که با آگاهی که به فرهنگ جهانی تئاتر دارد می تواند هم تماشاگران را به دیدن کارش مشتاق کند و هم مسوولیت هنری خود را در برابر تئاتر انجام دهد و به همین خاطر بود که وقتی این پیشنهاد مطرح شد، همه گونه از آن استقبال کردم. با شوق تمام تمرین می کنم و امیدوارم این اثر بدون کم و کاستی اجرا شود و به عنوان یک تئاتری قدیمی که حال بیشتر درگیر کار تصویری هستم، بتوانم این وظیفه را در این سن انجام دهم.»

سرانجام «دیزی» هم طاقت نمی آورد و مانند «برانژه» از پنجره به بیرون نگاه می کند، نگاهی طولانی و حالا «دیزی» است که «کرگدن»ها را عادی می بیند و خودشان را غیرعادی. در جهانی که همه مسخ شده اند، «دیزی» هم می خواهد مانند دیگران باشد. آنچه در چشم «برانژه» حرکاتی وحشیانه است در چشم او رقص زیباست و صدایی که در گوش «دیزی» آواز است در گوش برانژه، خرناسی کریه... دیزی هم می خواهد کرگدن شود و وای به حال کسی که بخواهد اصالت انسانی اش را حفظ کند و این فرد «برانژه» است، مردی که تنها می ماند.

مهدی هاشمی نقش مردی تنها را بازی می کند که می خواهد در برابر هجوم آنچه نادرست است، ایستادگی کند و شکست او حتمی است؛ «از زمان هجوم نازی ها این گونه افراد در آلمان یا در دیگر کشورها وجود داشته اند، افرادی که در برابر هجوم نادان ها و زیر سلطه شعارها و آرمان ها، نابود شده اند و این یک تراژدی است هر چند نمایشنامه ظاهری کمیک دارد اما در واقع یک کمدی تراژیک است؛ نمایشی که جزء آثار کلاسیک است و در هر نقطه جهان که اجرا شود، تماشاگر را به فکر وامی دارد تا خود و اطرافش را دوباره ببیند و موقعیت خود را در اجتماعی که در آن زندگی می کند بهتر درک کند و بتواند راه آینده اش را تشخیص دهد.»

---

از همان آغاز که بحث اجرای نمایش «کرگدن» مطرح شده بود، فرهاد آییش اعلام کرد من کرگدن خودم را اجرا می کنم. آییش معمولاً نمایشنامه های خودش را اجرا می کند اما او هم مانند بسیاری از کارگردان های مولف دیگر که در این سال ها دست به اجرای متون خارجی زده اند، نمایشنامه یونسکو را اجرا می کند؛ متن آماده یی که مورد علاقه ام باشد، نداشتم. کرگدن نه پیشنهاد من بود و نه مدیریت تئاتر شهر، دنبال نمایشی بودیم که تماشاگران عام و خاص را جذب کند و هر دو با هم به این ریتم رسیدیم. نمایشنامه را دوباره نویسی کردم و حالا دیگر نمی توان گفت که این کرگدن مال یونسکو است، هم مال من است هم مال او. تغییرات زیادی اعمال کرده ام، نمایشنامه من است که یونسکو آن را دزدیده،»

این نمایش از نظر دراماتورژی و دیالوگ نویسی و قصه گویی اثر فرهاد آییش است اما او از نظر مفاهیم و ساختار به متن یونسکو وفادار مانده است و این وفاداری تا آنجاست که نمی خواهد چیزی از تفسیرهای گوناگون یونسکو در این اثر بکاهد.

او به بازیگرانش می گوید مسخ شدن در این نمایشنامه می تواند ابعاد گوناگونی داشته باشد و فراتر از فاشیسم، مسخ انسان در برابر صنعت و ماشینیزم را هم در بر بگیرد.

«کرگدن» البته اولین متنی نیست که آییش از یونسکو اجرا می کند. او در اجرای «کمدی شام آخر» هم به نوعی از «آوازه خوان طاس» این نویسنده بهره گیری کرده بود.

او اما هنوز درباره برخی از جزئیات و ریزه کاری ها تصمیم قطعی نگرفته است و نمی تواند درباره این نکات به بازیگرانش نظر قطعی بدهد. آنها همچنان سرگرم چالش با این ظرافت ها هستند و آییش که به جزئیات اهمیت بسیاری می دهد علاقه مند به این چالش هاست. بزرگ ترین چالش آنها باورپذیری تغییر شخصیت «دیزی» به شکل گیری سریع عشق و فرود ناگهانی آن است و این چالش برای مهدی هاشمی هم همچنان وجود دارد.

---

دیگر دیزی هم با گروه «کرگدن ها» همساز شده است؛ دختری جوان که حالا ظرافت های زنانه خود را از دست داده و به رنگ کرگدن درآمده. آتنه فقیه نصیری هم در کارش جدی است و پیگیر، در اولین تجربه تئاتری اش به دنبال فضایی متفاوت است، فضایی که شنیده می تواند در بالا بردن سطح کیفی کار بازیگر بسیار اثرگذار باشد و حالا بعد از سال ها کار تصویری در حال تجربه حس تازه یی است؛ «چه بخواهیم و چه نخواهیم بعد از سال ها کار تصویری، این کار قدری یکنواخت می شود و کم کم دچار نوعی فرسایش می شویم اما آنچه را که درباره تئاتر شنیده بودم که می تواند حس تازه یی به بازیگر بدهد، حس می کنم، احساس اینکه از نو شروع کرده ام و این زیباست.» دیزی را دختری می بینید که در طول نمایش در مسیر اتفاقاتی که در اطرافش می گذرد، دچار تغییر و تحول می شود و امیدوار است بتواند با انجام برنامه ریزی های لازم این تغییر و تحولات را در مسیری که مورد نظر آییش است به بهترین شکل اجرا کند.

فقیه نصیری پیش از این هم پیشنهادهای دیگری برای حضور در تئاتر داشته اما آنچه این بار موجب پذیرش پیشنهاد فرهاد آییش شده، سابقه و کارنامه این هنرمند است؛ «همیشه هر دو وجه را در آثارش رعایت می کند، هم مخاطب را حفظ می کند و هم معیارهای هنری را و برایم خیلی جذاب بود که نخستین تجربه تئاتری ام با چنین هنرمندی باشد، کسی که حس اعتماد بازیگر را به خودش جلب می کند و به او جرات رفتن روی صحنه را می دهد. می توانم خود را به او بسپارم چون می دانم کارش سطح کیفی قابل قبول و خاص خود را دارد.»

او در مورد برخورد تماشاگران چندان نگران نیست؛ «تماشاگر هر یک از مدیوم های تئاتر یا تصویر، صرف نظر از سطح فرهنگی خاصی که دارد، خیلی صادقانه با کارها برخورد می کند بنابراین درباره قضاوت مردم نگران نیستم. معمولاً منتقدان هستند که کمی نگران کننده اند چون تعدادی از آنها به دلیل گرایش یا علاقه یی که به گروهی دارند یا ندارند، از قبل نقدهایشان را نوشته و کنار گذاشته اند و این هم اجتناب ناپذیر است، به هر حال سلیقه دخیل است اما نمی توانم خیلی به حسن نیت آنان در نقدهایشان اطمینان داشته باشم.»

---

در میان دسته بزرگ کرگدن ها دیگر نمی توان تشخیص داد که «دودار» کدام است و «ژان» کدام یا «بوتار»، همه یک شکل هستند و هم نوا. احمد ساعتچیان بازیگری است که پیش از این هم در نمایش «کرگدن» بازی کرده است. او در نمایشی که توسط وحید رهبانی به صحنه رفت، نقش «ژان» را بازی کرده بود، دوست منضبط «برانژه» که مدام تلاش می کرد دوست دائم الخمر خود را هدایت کند اما در چند لحظه تمام ارزش های مورد نظرش را کنار گذاشت و مسخ شد.

ساعتچیان با این نمایش نخستین همکاری تئاتری خود را با فرهاد آییش انجام می دهد. او در نمایش وحید رهبانی نقش دودار را بازی کرده بود و این بار نقش «ژان» را با نگاه آییش بازی می کند و آنچه برایش جذابیت دارد برخورد این کارگردان با پرسوناژ است؛ «در نگاه اول با پرسوناژ خیلی راحت برخورد می کند. خیلی درگیر مسائل فلسفی نمی شود. کلیتی از نقش را ارائه می کند و بعد این امکان را فراهم می کند تا بازیگر خود وارد جزئیات شود. دست بازیگر را باز می گذارد تا بتواند نقش را تحلیل کند.»

نکته جذاب دیگر در این نمایش برای ساعتچیان که پیش از این با بازیگرانی همچون رضا کیانیان، هما روستا و همین طور پانته آ بهرام و پیام دهکردی همبازی بوده است، بازی در برابر همبازی بسیار خوبی به نام مهدی هاشمی است؛ چیزی که برای او همچون آرزویی دوست داشتنی است؛ «هرگز تصور نمی کردم در تئاتر با ایشان همبازی شوم. پیشینه تئاتری او به خوبی پیداست. توجه بسیاری به جزئیات دارد و بده بستان بسیار خوبی با بازیگر رو به رویش برقرار می کند. جزء آن دسته از بازیگرانی است که فضا را برای بازیگر مقابلش فراهم می کند و این جزء ویژگی هایی است که برای هر بازیگر بسیار جذاب و آموزنده است. در کنار جذابیتی که کاراکتر «ژان» دارد، اینها همه جزء زیبایی های بودن در این گروه است.»

---

هفت هشت بازیگر دور هم نشسته اند، مائده طهماسبی، مهدی هاشمی، آتنه فقیه نصیری، صابر ابر، شهاب حسینی و... در میان این گروه فرهاد آییش نشسته و بازی بازیگران گروهش را زیر نظر دارد.

بوتار، دودار، برانژه و دیزی... همه هستند، موضوع بر سر کرگدن شدن آشنایان است. زنی که شوهرش کرگدن شده، با ترس و لرز این موضوع را بازگو می کند، او ترجیح می دهد خودش هم کرگدن شود و به شوهرش بپیوندد. آنچه بیش از هر چیز دیگری جلب توجه می کند بازی مائده طهماسبی در نقش «دودار» است؛ همان مرد خجولی که هرگز توانایی ابراز عشقش را نداشت.

آییش در ترکیب بازیگران این نمایش از افراد متفاوتی استفاده کرده است؛ دوقلو، کوتاه قد بلند همت، نقش های زن و مرد را همه عوض کرده است؛ طهماسبی نقش «دودار» را بازی می کند و رامین ناصرنصیر نقش زن خانه دار را . البته ممکن است این نقش ها با هم جابه جا شوند اما علاقه اولیه آییش این گونه است؛ «این انتخاب بازیگر برای این بود که از کلیشه های همیشگی فرار کنیم چون در این اثر با یک شهر واقعی روبه رو نیستیم، شهری است که مردمانش به کرگدن تبدیل می شوند و لازم نیست کاراکترها واقعی باشند. این جابه جایی به نوعی با ذهن مخاطب بازی می کند، بازی طنازانه یی است که مفهوم خاصی هم در آن نیست، برای این نمایش که قرار است طنز داشته باشد، چالش برانگیز و جذاب است.»

مائده طهماسبی پیش از این هم نقش کاراکترهای مرد را بازی کرده اما در آلمان و این نخستین بار است که در ایران دست به چنین تجربه یی می زند؛ «این چالش را دوست داشتم. از اول قرار بود نقش «دیزی» را یک خانم جوان تر بازی کند، به جز ژان و برانژه، دیگر کاراکترهای مرد، «دودار» و «بوتار» بودند. اول قصد داشتیم هر دو نقش را دو زن بازی کنند اما بعد قرار شد بوتار را شهاب حسینی بازی کند و من و رامین ناصرنصیر نقش «دودار» و «زن خانه دار». البته قرار نیست یک شب در میان نقش ها را بازی کنیم. ترجیح اولیه ما عوض کردن نقش هاست.»

چیدمان نمایش به گونه یی است که افراد مختلف جامعه را روی صحنه می بینیم؛ ناشنوا، نابینا، کوتاه قد بلند همت و.... اینها چیدمان تصویری جذابی را پیش روی تماشاگران قرار می دهد. حضور این افراد در کنار کرگدن هایی که در حال ساخته شدن است با پوست ها و ماسک هایشان و با شنیده شدن صداهای گوناگونی که توسط محمد فرشته نژاد طراحی می شود، همه در جهت انتقال بهتر این اثر نمایشی به تماشاگر مورد استفاده قرار می گیرند.

محمد فرشته نژاد که او را به عنوان آهنگساز می شناسیم در کنار حرفه اصلی خود، به عنوان بازیگر و خواننده هم در این اثر نمایشی حضور دارد. او اصوات خاصی را طراحی کرده که توسط سوئیچ هایی که پشت صحنه قرار می گیرند، شنیده می شوند؛ اتفاقی که برای نخستین بار در تئاتر تجربه می شود. صداها براساس ویژگی های «کرگدن» طراحی شده، صدای دویدن، خرخر کردن، فریاد و جیغ و...

فرشته نژاد در اجرای این نمایش برای نخستین بار روی صحنه آکاردئون می زند و می خواند؛ «برای این کار دو قطعه شعر داریم. در آغاز و در وسط نمایش. اما موسیقی پایان کار شبیه کارهای واگنر است. یک حرکت دسته جمعی، نوعی فریاد مقاومت که در اوج و عظمت همراه با ارکستر و آکاردئون به پایان می رسد.»

---

برای علاقه مندان آثار آییش قابل پیش بینی بود که این کارگردان در اجرای جدیدترین نمایش خود نیز در کنار بازیگران همیشگی تئاتر به سراغ بازیگرانی برود که به واسطه حضورشان در کارهای تصویری برای مخاطبان عام تر تئاتر، شناخته شده تر هستند. او البته در کنار این بازیگران به سراغ بازیگر قدیمی تر تئاتر می رود که در این مدت کمتر در تئاتر حضور داشته اند؛ علی نصیریان در نمایش های «پنجره ها» و مهدی هاشمی در نمایش «کرگدن» دو نمونه از این بازیگران هستند. و حال این گروه ترکیبی است از نسل قدیمی تر و جدیدتر بازیگران تئاتر در کنار بازیگران آثار تصویری. آنچه در این میان دارای اهمیت است، علاقه همه این اعضا به بودن و کار کردن در این گروه است. شهاب حسینی هم یکی از بازیگرانی است که با این نمایش نخستین تجربه حرفه یی خود را در تئاتر به انجام می رساند.

او نیز همچون دیگر بازیگران به محض دریافت پیشنهاد بازی در نمایش جدید فرهاد آییش، این دعوت را پذیرفت تا نقش «بوتار» را بازی کند. حسینی سال های 74 و 75 در دو نمایش «افسانه» (مینا ابراهیم زاده) و «بر کرانه باد» در جشنواره های دانشجویی و فجر بازی کرده بود. او که نمایش کمدی «شام اول، شام آخر» را یکی از زیباترین آثار نمایشی می داند. با آغوش باز این پیشنهاد را پذیرفت تا آموخته های خود را غنای بیشتری ببخشد؛« آمده ام تا یاد بگیرم، حس می کردم ظرف اندوخته هایم در حال خالی شدن است. می خواستم دوباره آن را پر کنم. می خواستم لذت بازیگری را تجربه کنم چون در سینما این فرصت نیست که عشق بازی کردن در لحظه و دریافت بازخورد آن را از سوی تماشاگر تجربه کنیم. این اتفاق حس بسیار خوبی به همراه دارد که تنها در تئاتر تجربه می شود. فرصت خوبی است برای من تا اندوخته هایم را در حوزه کارهای تصویری بازیابی کنم. البته باید فضا را خوب درک کنم و از خلاقیت های فردی و گروهی استفاده کنم تا نقش هر چه بهتر بازی شود. با در نظر گرفتن این نکته که تماشاگر تئاتر معمولاً دقیق است و کمتر کسی تنها برای تفریح صرف به دیدن تئاتر می آید. 

سایه وحشت در نیمه راه

«سوپراستار» اکران نمی‌شود، به جشنواره می‌رود !

در حالی که پیش ازاین قرار بود فیلم سوپراستار در اکران دوم عید فطر به نمایش در آید تهمینه میلانی خبر داد که اولین نمایش سوپراستار درجشنواره فیلم فجر امسال خواهد بود .
میلانی در گفت وگو با سینمای ما گفت :این فیلم برای حضور درجشنواره فیلم فجر آماده می شود.گفتنی است هدایت‌فیلم که پخش فیلم سوپراستار را به عهده داشت قصدداشت پس از اخذ پروانه نمایش در اولین فرصت این فیلم را اکران کند. 

 فیلم سینمایی «سوپر استار» اقتباسی از داستان «آگوستوس» نوشته هرمان هسه است و درباره زندگی بازیگر مشهوری است که دچار غرور شده اما ورود دختری نوجوان به زندگی‌اش او را متحول می‌کند. 

 نسرین مقانلو، لیلا زارع، فریبا کوثری، افسانه بایگان، شهاب حسینی،رضا رشیدپور و بازیگر نوجوان فتانه ملک محمدی در این فیلم ایفای نقش می‌کنند.


 

«علی اکبر ثقفی» تهیه‌کننده فیلم «سایه وحشت» در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی فارس، اظهار داشت: حدود 50 درصد از فیلمبرداری فیلم «سایه وحشت» گذشته است.
وی ادامه داد: امروز (جمعه) شهاب حسینی و ماه چهره خلیلی و شیلا خداداد جلوی دوربین هستند و از دیگر بازیگرانی که در صحنه‌های این بخش فیلم حضور دارند می‌توان به گیتی ساعتچی، شیوا خنیاگر و میرمحمد تجدد اشاره کرد.  

شهاب در سایه وحشت  

 

 

ماه چهره خلیلی در سایه وحشت  

 

شیلا خداداد و ماه چهره خلیلی در سایه وحشت 

 وی افزود: «سایه وحشت» یک فیلم در ژانر وحشت است و فیلمبرداری آن تا یک ماه دیگر به پایان می‌رسد.

ثقفی گفت: «مهران قدکچیان» تدوین همزمان فیلم را آغاز کرده و درتلاش هستیم تا این فیلم را برای حضور در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر آماده کنیم‌ اما برای ما، بیشتر فیلم مهم است تا جشنواره.

این تهیه‌کننده افزود: از نکات ویژه این فیلم می‌توان گفت که «سایه وحشت» برای اولین بار به دلیل تکنولوژی تصویری خاص جلوه‌های ویژه‌اش با دوربین اس‌آی‌توکا با فرمت دیجیتال فیلمبرداری می‌شود و برای اجرای جلوه‌های ویژه خاص این فیلم یک گروه 5 نفره که به سرپرستی پیمان ابدی در حال فعالیت هستند.

وی تأکید کرد: جلوه‌های ویژه این فیلم وحشتناک برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران به تصویر درمی‌آید.

 تهیه‌کننده و بازنویس فیلمنامه: علی‌امبر ثقفی، نویسنده و کارگردان: عماد اسدی، مدیرفیلمبرداری: فرج حیدری، مدیرتولید: علیرضا احمدی‌کیا، صدابردار: حسن زاهدی، تدوین: مهران قدکچیان، جلوه‌های ویژه میدانی: پیمان ابدی، جلوه‌های ویژه بصری: بهزاد رجبی پور، طراح چهره‌پردازی: محمد قومی، دستیار اول کارگردان: سوسن دین محمد، برنامه ریز: سوسن دین محمد، دستیاران کارگردان: امیرحسین امراللهی و مهدی خیری، مشاور کارگردان:علی اکبر ثقفی، منشی صحنه: آتوسا شاه سیاه، طراح صحنه و لباس: محمدهادی قمشی، مدیر تدارکات: امیر نوروزی، عکاس: علی‌ نیک‌رفتار، بازیگران: شهاب حسینی، شیلا خداداد، ماه‌چهره خلیلی، نیما رئیسی، گیتی ساعتچی، شیوا خسرومهر، شیوا خنیاگر،میرمحمد تجدد و سیدابراهیم بحرالعلومی. با حضور افتحاری: حمیدرضا اسدی، سونیا زینتی، آرش مهاجری و...
خلاصه داستان : فیلم داستان چند جوان است که ناخواسته باعث مرگ دختری می شوند و این آغاز ماجرایی تازه است.

نگاهی به فیلم محیا ۲

این شهاب حسینی دوست داشتنی/بهترین فیلم روی پرده؟! 

 یادداشت نویسنده سایت سینمای ما بر فیلم محیا 

 

سینمای ما - صوفیا نصرالهی:  از بین فیلم های روی پرده همه را دیده بودم به جز "محیا". پوسترهای فیلم و خلاصه داستان و چیزهایی که شنیده بودم هم شوقی در من ایجاد نمی کرد که وقت بگذارم و بروم فیلم را ببینم. از فیلم های روی پرده که با توقع و شناخت و علاقه سراغشان رفتیم چه دیده بودیم که حالا سراغ فیلمی برویم که اشتیاقی هم برای دیدنش نبوده است! اما همین اول باید بگویم که این از آن پیشداوری های نادرست بود.
امروز مجبور بودم مدتی وقت بگذرانم و خب انتخاب اول سینما بود. همه ی فیلم ها را هم که دیده بودم(بعضی از فیلم ها را دو بار هم دیده بودم و دیدنشان برای بار چندم در حکم تیر خلاص بود!) پس انتخابی جز "محیا" باقی نمی ماند. تصور کنید که سانس 12 ظهر، سینما صحرا و سالنی که به جز من حتی یک نفر هم در آن نبود. منتظر بودم که یا فیلم را به خاطر به حدنصاب نرسیدن تماشاگران نشان ندهند و یا نیم ساعتش را که دیدم، خودم خسته شوم و بیرون بیایم. اما خدا را شکر هیچ کدام از این اتفاق ها نیفتاد. فیلم را که در کمال تعجب فقط برای من یک نفر اکران کردند و از آن مهم تر این که یک ربع فیلم که گذشت دیدم چقدر مشتاق دیدن سرانجام داستان هستم. پس تا پایان فیلم نشستم و ساعتم را هم نگاه نکردم. نکته ی انتحاری یادداشت هم اینجاست که بنظرم "محیا" با یک سری اصلاحات و یکدست کردن لحن فیلم می توانست بهترین فیلم روی پرده در حال حاضر باشد. البته همین حالا هم با کمی اغماض صاحب این مقام هست. حالا معلوم می شود که "محیا" چه دارد که دیدنش تجربه ی خوبی است که در این اوضاع می شود توصیه اش کرد.

نکات مثبت
مثبت ترین، مهمترین و بهترین نکته ی "محیا" این است که قصه دارد. شروع و پایان درست و حسابی دارد. مدت هاست که این فاکتور ساده ی فیلم های سینمایی برایمان تبدیل به رویا شده است، این که داخل سینما برویم تا روی پرده داستان زندگی چند تا آدم و چند تا خانواده را ببینیم. "محیا" از همان شروع قصه اش را خوب تعریف می کند. کاری می کند که سرنوشت این دختر و پسر جوان عاشق برایمان مهم شود. وقتی ممکن است داستان عشق و عاشقی طولانی و خسته کننده شود، با شرطی که دختر برای ازدواج می گذارد ریتم قصه را حفظ می کند. و تازه یک سری روابط علت و معلولی در فیلم وجود دارد که به منطق داستان کمک می کند. این که اوایل فیلم در اتاق عمل حال جاوید بد می شود و قضیه ی حساسیتش همه و همه در ادامه به کار فیلم می آیند. شخصیت های فرعی فیلم مثل دختر خاله جاوید و پسردایی محیا کاراکترهای کلیشه ای همیشگی هستند اما خوبی کلیشه ها این است که امتحانشان را پس داده اند و در جای خودشان به درد می خورند. هنوز هم رقبای یک قصه ی عاشقانه، ما را برای دیدن سرنوشت شخصیت های اصلی فیلم کنجکاوتر می کنند.
بعد از قصه می رسیم به بازیگران. "شهاب حسینی" فیلم محیا بهترین شهاب حسینی است که تا حالا دیده ایم. خنده ها و شوخی ها و نگرانی و ابراز احساساتش همه به جا و به اندازه است. معمولا حسینی در نشان دادن احساسات عاشقانه نقش هایش کمی افراط می کند اما در محیا کاملا این قسمت بازی اش کنترل شده و دل نشین است. این جا یک شور و شیطنت مخفی دارد که جذابش می کند. نمونه اش هم وقتی است که محیا شغل اصلی پدر و مادرش را به او گفته و خداحافظی می کند اما جاوید که هنوز حرف محیا را باور نکرده و شوکه هم هست برایش با لبخندی دست تکان می دهد!فکر می کنم یکی از نکاتی که به بازی حسینی کمک کرده قطع نسبتا سریع صحنه ها بوده است. فیلم خیلی سریع از گفت و گوهای جاوید با محیا و بد شدن حالش در اتاق عمل و غسالخانه می گذرد و در نتیجه حسینی مجبور نیست تا بیش از اندازه از اشک و آه کمک بگیرد. این است که شاهد بازی خیلی خوبی از او هستیم.جایزه اش واقعا به حق بوده است.
نکته ی مثبت آخر هم پایان بندی فیلم است. هر پایانی به جز این احتمالا تماشاگر را شاکی و ناامید می کرد. اما حالا شاید پایان خوش ماجرا در نظر بعضی ها سرهم بندی شده یا کلیشه ای باشد اما دقیقا پایانی است که به این فیلم می خورد. پایانی است که تماشاگر را راضی از در بیرون می فرستد. هر اتفاق دیگری که به جز این آخر فیلم می افتاد، باعث می شد تماشاگر احساس شکست کند.

نکات منفی
الهام حمیدی را البته نمی توان کاملا از نکات منفی فیلم به حساب آورد اما معصومیتش کمی توی ذوق می زند. خیلی خنثی نقشش را بازی کرده. حتی در خلوت خودش هم طوری رفتار می کند که حس می کنیم جاوید و کرم برایش فرقی ندارند!

اما منفی ترین نکته ی "محیا" از قضا درست وقتی اتفاق می افتد که فیلم لحن کلیشه ایش را از دست می دهد. درست جایی که فیلم می خواهد در کنار داستانی که تعریف می کند حرف های معناگرا و خوب بزند. اینجا همان قسمت هایی از فیلم است که اگر حذف شود آن وقت با قدرت می توان از "محیا" دفاع کرد و آن را فیلم خوبی دانست. میرطاهر که قرار است مراد جاوید شود آزار دهنده ترین کاراکتر فیلم است. دیالوگ هایش را انگار از کتاب اخلاق مدرسه برداشته اند و مطمئنم در زندگی واقعی به قدر سر سوزنی هم حرف هایش نمی تواند کسی را متحول کند. شخصیت میرطاهر نمونه ی بد استفاده از کلیشه پیر دانا و فرزانه است. مشکل هم اینجاست که همه فکر می کنند اگر پیرمرد مو بلندی در یک روستا زندگی کرد و کلی هم حرف های حکیمانه از حفظ بود، آن وقت پیرفرزانه به حساب می آید. به خدا که برای فرزانگی نه روستا لازم است و نه موی بلند و نه پند و اندرز. حکمت به چیزهای خیلی درونی تری بر می گردد.
و آخرین قسمت منفی فیلم هم به زیبایی شناسی آن بر می گردد. چیزی که اگر وجود داشت فیلم را از حد فعلیش خیلی بالاتر می برد.زیبایی شناسی را خیلی نمی توان توضیح داد. برای تشریح منظورم ارجاعتان می دهم به فیلم "کنعان" و خانه ی مینا. آن خانه و دکور و چیدمان در "کنعان" مفهوم درست زیبایی شناسی است. این جا اما حتی در خانواده جاوید که هم متمول هستند و هم تحصیلکرده، چنین چیزی به چشم نمی خورد.

خلاصه این که اگر نکات مثبت و منفی "محیا " را کنار هم بگذاریم، خوبی هایش بر بدی هایش می چربد و می شود دیدن آن را توصیه کرد. لااقل بعد از دیدن فیلم خسته و عصبانی نیستید. البته توقع زیادی هم نداشته باشید. قرار است یک ساعت و نیم در سالن سینما، داستانی را که شاید بارها هم شنیده اید، یک بار دیگر ببینید و تمام. چیزی از فیلم با شما بیرون نمی آید اما....بعد از قصه های تکراری مادربزرگ هایمان و رسیدن دختر و پسر قصه به هم، خواب های شیرینی می دیدیم. مگر نه؟!