کاش حال همه خوب باشد
گفتگو با شهاب حسینی که یک انسان غمگین است
در شماره جدید مجله رویش
گپ و گفتگویی ۲ ساعته با شهاب حسینی و احمد ساعتچیان این بار در دفتر شهاب حسینی
را در شماره جدید مجله نسیم هراز بخوانید
متن مصاحبه مجله کانون خانواده با شهاب حسینی را در ادامه مطلب بخوانید ...
ادامه مطلب ...گزارش کامل را در ادامه مطلب بخوانید
ادامه مطلب ...
گفتوگو با شهاب حسینی به انگیزه پیشتازی در نظرخواهی «بانی فیلم»
در لینک زیر بخوانید :
شهاب حسینی: خواستم دینم را ادا کنم
درباره شهاب حسینی احتمالا همه چیز را میدانید بویژه در این مدت که گفتوگوهای زیادی از او در مطبوعات به چاپ رسیده است.
این سوپر استار برخلاف چهرهای که در فیلمش دیدیم؛ بسیار مودب، دوست داشتنی و خوشاخلاق است. شهاب حسینی درباره چگونگی حضورش در این اثر و ایفای نقش شهید عباس بابایی میگوید: «از تابستان سال 87 مذاکرات برای حضور در این کار شروع شد. روی قصه دقیقتر شده و از نزدیک با زندگی شهید بابایی آشنا شدم، فرازهای خوبی در آن پیدا کردم و احساس کردم دلم میخواهد به نوعی در کنار شرایط حرفهای کار دین خودم را نسبت به ارزشهایی که بنا به هر دلیلی رنگ فراموشی به خود گرفته، ادا کنم و در این راه کتابهایی در رابطه با این شهید بزرگوار خواندم و دیداری با خانوادهشان داشتم و همه این مسائل مرا ترغیب کرد تا در این نقش بازی کنم. البته حضور آقای صمدی و پیشینه خوبی که از کارهای ایشان در ذهن داشتم برای حضورم در این کار بسیار موثر بود».
شهاب حسینی که روی لباسش، نام «عباس بابایی» به چشم میخورد درباره احساسش از پوشیدن این لباس توضیح میدهد: «وقتی در پایگاه شکاری اصفهان بودیم، فرمانده محترم پایگاه مراسمی را ترتیب دادند که با مردم دیداری داشته باشیم، من همانجا گفتم خانوادههایی که کسانی را دارند که این لباس را به تن دارند باید افتخار کنند، چون این لباس، لباس ایثار و از خود گذشتگی است؛ این لباس، لباسی است که به تن کردن آن نوعی ریسک است، چون هر پروازی میتواند یک فرود موفق نداشته باشد».
سعی کردم با مردم صادق باشیم
حسینی ادامه میدهد: «همه ما در این کار سعی کردیم شخصیتپردازی به نحوی صورت بگیرد که ملموس و قابل باور باشد و این کار را صادقانه انجام دادیم و فکر میکنم مردم به کاری که صادقانه ارائه شود، علاقه نشان میدهند، چون بسیار باهوشند و از آنجایی که امروز، دسترسی به تمام آثار نمایشی بسیار آسان است، مخاطب کارها را با هم مقایسه میکند، بنابراین باید از عنصر آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند بهرهمند باشد.»
انتخاب من بهخاطر شباهتم با شهید بابایی بود
شهاب حسینی در جواب این سؤال که آیا حضور شهاب حسینی به پربیننده شدن این کار کمک میکند، میگوید: «تا به الان به این قضیه فکر نکردهام ولی اعتقاد دارم که هر بازیگری مسؤولیت مستقیم با کاری که صورت میگیرد، دارد و بازیگر باید با توانایی کامل کار کند چون ما دور هم جمع شدهایم که قصهای را براساس زندگی شهید بابایی روایت کنیم نه اینکه خودمان را مطرح کنیم که به طور مثال معروفتر شویم و ... اما انتخاب من برای این پروژه علاوه بر مسائلی که مربوط به کارگردان است فکر میکنم براساس شباهتی بود که به شهید بابایی دارم بویژه از ناحیه چشم و ابرو و فکر میکنم اگر کسی پیدا میشد که شباهت بیشتری به این شهید داشت، آن فرد انتخاب میشد». حسینی درباره همکاری و تجربه خوبش در این کار با صمدی اضافه میکند: «من از آقای صمدی، صبر، خوب شنیدن و آزادی اندیشه را یاد میگیرم و اگر در اینجا یکطرفه جلو میرفتیم، ممکن بود کار از برخی جهات ضربه بخورد و از آنجایی که آرامش و روحیه گروه بستگی مستقیم به روحیه کارگردان دارد ما در اینجا با آرامش و مهربانی آقای صمدی، با یکدیگر مهربان هستیم». شهاب حسینی، بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون در پایان احساسش را نسبت به شهید بابایی با جملهای از خود شهید ابراز میکند: «برادر! جنگ احساس مسؤولیت است، نه شلیک گلوله، این جمله را در جایی خواندم و از آقای صمدی تقاضا کردم این جمله را در جایی به کار ببرد و به نظر من این جمله نمایانگر تفکرات شهید عباس بابایی است».
برای ادامه گزارش فرصت کوتاه است چون عوامل در حال استراحت هستند و زمان زیادی طول میکشد تا سکانس بعدی را ضبط کنند. پایگاه هوایی مهرآباد را ترک و به این فکر میکنم که شاید بتوان با این گزارش گوشهای از زحمات هنرمندانی که سعی دارند دین خود را به ارزشهایی که در حال فراموش شدن است ادا کنند را نشان داد.
برای خواندن گزارش کامل از پشت صحنه سریال شوق پرواز به ادامه مطلب مراجعه کنید
ادامه مطلب ... متن:
«از آن سیمرغ هیچ چیز نمانده جز یک معنویت...»
شهاب حسینی دنبال همان معنویت در بازیگری میگردد. از همان ابتدای ورودش هم قصد نداشته کن فیکون کند و چشمی را به خاطر وجودش از حدقه دربیاورد اما ناخودآگاه آنقدر خوب بازی میکند که چشمان همه را به سمت خودش میکشاند. او هیچوقت یک ستاره نمیشود چون ستاره برای افول کردن است. او در آغاز راهی است که خیلی از بازیگران خوبمان رفتند و ماندگار شدند. قرارمان ساعت یک بعدازظهر در کافه او.
دنیا خمامی - محمد صابری
یک گفتگو زمستانی اما داغ ...
آدم کلیشه ای نیستم !
*عکس های جدید به ادامه همین مطلب اضافه شد
سینما روز_محمدرضا طارمی و دریا صابونیها:در روزی از روزهای پاییز،قرار است برای گفتگو نزد سوپر استار سینمای ایران برویم.شهاب حسینی همان کسی است که خودش را یک ستاره نمی داند.مهم نیست،چه ستاره باشد یا نه،یکی بهترین بازیگران مرد سینمای ایران است.دوست داشتنی،با وقار و صبور که شاید به واسطه همین رفتارهایش در کنار بازی بی نقصش،شهاب حسینی شده است.باید برای مصاحبه،به خارج از تهران برویم.لواسان،جای بسیار خوبی برای گپ و گفت حسابی با شهاب حسینی است و زمان تقریبا از ظهر گذشته است که با ایشان گفتگو می کنیم:
برای خواندن گفتگوی کامل و اختصاصی خانواده سبز با شهاب حسینی و همسرش به فایل زیر مراجعه کنید :
عکس
سوپراستارها هم می میرند ...
گزارش راننده آژانس از یک پرس ناهار با شهاب حسینی در رستوران غسال خانه بهشت زهرا(س)
خوابید توی قبر ، دست به آسمان برد و سوتی کشید « یک آسانسور از اینجا به آسمون تا پیش خدا ، حال می ده نه؟»
اهوم.
برای خواباندن سوپر استار توی قبر ساعتها نقشه کشیده بودیم، اما وقتی شهاب توی دشت قبرهای خالی گم شد ...
گزارش کامل یک روز با شهاب حسینی در غسال خانه بهشت زهرا در
ادامه مطلب
شهاب حسینی بدون سوپر استار
قرار شد بروم و به شهاب حسینی بگویم که راننده آژانس نبودم ، روزنامه نگاری بودم که رل بازی کردم ...
ادامه مطلب